در این مقاله به بررسی موضوع انواع برنامه ریزی استراتژیک پرداخته ایم. در ابتدا ضمن ارائه مقدمه ای بر انواع برنامه ریزی استراتژیک، تعریفی از آن را نیز ارائه داده ایم. در ادامه دلایل اهمیت و بخش های مختلف انواع برنامه ریزی استراتژیک را مطرح کرده ایم. سپس انواع برنامه ریزی استراتژیک را به تفصیل شرح داده ایم. در نهایت نیز مزایای برنامه ریزی استراتژیک و انواع چارچوب های برنامه ریزی استراتژیک را توضیح داده ایم. می توان گفت با مطالعه این مقاله به فهم مناسبی در زمینه موضوع انواع برنامه ریزی استراتژیک دست خواهید یافت. در آخر می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.
انواع برنامه ریزی استراتژیک
یک برنامه استراتژیک پنج ساله یک سند زنده است که دیدگاهی سطح بالا از اهداف سالهای آینده ارائه میدهد. به تأکید بر کلمه “زنده” توجه کنید، زیرا برنامههای استراتژیک تمایل به تکامل و تغییر دارند. برنامههای استراتژیک میتوانند برای هر بازه زمانی تهیه شوند، اگرچه رایجترین بازههای زمانی 12 ماهه، سه ساله و پنج ساله هستند. چگونه یک برنامه استراتژیک برای شرکت خود ایجاد میکنید که منجر به نتایج تحولآفرین شود؟ کدام نوع برنامهریزی استراتژیک بیشترین تأثیر را دارد؟ در این راهنمای کوتاه، به این موضوعات خواهیم پرداخت که برنامهریزی استراتژیک چیست، اهمیت برنامهریزی استراتژیک، چند چارچوب رایج برنامه ریزی استراتژیک، ویژگیهای برنامههای استراتژیک موفق و بهترین ابزارهای برنامهریزی استراتژیک.
برنامه ریزی استراتژیک چیست؟
برنامه ریزی استراتژیک فرآیند ایجاد یک استراتژی کسب و کار و یک طرح استراتژیک همراه با آن برای پیادهسازی چشمانداز یک شرکت و دستیابی به اهداف آن در طول زمان است. هدف اصلی برنامه ریزی راهبردی، انتقال یک شرکت از وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب آن از طریق مجموعهای از اقدامات تجاری است. فرآیند برنامه ریزی استراتژیک معمولاً شامل تعریف اهداف تجاری، انجام تجزیه و تحلیل نقاط ضعف و قوت (SWOT) برای ارزیابی محیط کسب و کار شرکت و توسعه یک استراتژی است. تیم رهبری مسئول برنامه ریزی استراتژیک است، زیرا تأثیر بسیار مهمی بر جهت کلی یک شرکت دارد. در واقع به طور میانگین برنامه استراتژیک 5 ساله است.
بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک چیست؟
بخش های مختلف برنامه ریزی استراتژیک
در این بخش مهم ترین عناصر برنامه ریزی استراتژیک را مطرح کرده ایم. برنامه ریزی های استراتژیک معمولاً سه بخش اصلی دارند:
- یک بیانیه ماموریت با یک هدف اصلی.
- فهرستی از ابتکارات برای دستیابی به هدف.
- یک برنامه مالی برای نشان دادن نحوه هزینه شدن پول و محل ایجاد درآمد.
این یک چارچوب سفت و سخت نیست، بلکه بیشتر یک نقشه راه است که به شما کمک میکند به مقصد درست برسید.
بیشتر بخوانید: نرم افزار برنامه ریزی استراتژیک چیست؟
دلایل اهمیت برنامه ریزی استراتژیک:
مهم ترین دلایل اهمیت برنامه ریزی استراتژیک به شرح زیر است:
- پیچیدگی و پویایی محیط کسب و کار
در دنیای امروز، سازمانها با تغییرات سریع و پیچیدهای در محیط خود روبرو هستند. برنامه ریزی استراتژیک به آنها کمک میکند تا با این تغییرات سازگار شوند و از فرصتهای جدید بهره ببرند.
- افزایش رقابت
شدت رقابت در بازارهای جهانی و داخلی رو به افزایش است. برنامه ریزی استراتژیک به سازمانها کمک میکند تا جایگاه رقابتی خود را حفظ کرده و ارتقا دهند.
- نیاز به تخصیص بهینه منابع
منابع سازمانها محدود است. برنامه ریزی استراتژیک به مدیران کمک میکند تا منابع خود را به طور موثر و کارآمد در جهت دستیابی به اهداف استراتژیک تخصیص دهند.
- ضرورت دیدگاه بلندمدت
برای بقا و موفقیت در بلندمدت، سازمانها نیاز به یک دیدگاه استراتژیک دارند. برنامه ریزی استراتژیک این دیدگاه را فراهم میکند و از تصمیمات کوتاه مدت و بدون توجه به پیامدهای بلندمدت جلوگیری میکند.
- افزایش پاسخگویی
برنامه ریزی استراتژیک با تعیین اهداف مشخص و قابل اندازهگیری، مسئولیتپذیری را در سازمان افزایش میدهد و امکان ارزیابی عملکرد را فراهم میکند. به طور خلاصه، برنامه ریزی استراتژیک یک ابزار حیاتی برای هر سازمانی است که میخواهد در محیط رقابتی امروز موفق شود و به اهداف بلندمدت خود دست یابد. این فرآیند نه تنها به تعیین مسیر آینده کمک میکند، بلکه عملکرد فعلی سازمان را نیز بهبود میبخشد.
بیشتر بخوانید: نرم افزار برنامه ریزی استراتژیک رایگان چیست؟ بهترین نرم افزار برنامه ریزی استراتژیک
انواع برنامه ریزی استراتژیک
انواع برنامه ریزی استراتژیک را میتوان بر اساس معیارهای مختلفی دستهبندی کرد. به طور کلی، میتوان براساس رویکرد ها و طرق مختلف تقسیم کرد؛ در این بخش آنها را بر اساس سطح سازمانی، افق زمانی، و رویکرد تقسیم نموده ایم:
بر اساس سطح سازمانی:
- برنامه ریزی استراتژیک شرکتی (Corporate Level): این نوع برنامه ریزی در بالاترین سطح سازمان انجام میشود و به تعیین مأموریت کلی، چشم انداز، اهداف کلان و تخصیص منابع بین واحدهای تجاری مختلف میپردازد. تصمیماتی مانند ورود به صنایع جدید، ادغام و تملیک، و خروج از برخی کسبوکارها در این سطح اتخاذ میشوند.
- برنامه ریزی استراتژیک واحد کسب و کاری (Business Unit Level): این نوع برنامه ریزی در سطح هر واحد تجاری مستقل در داخل سازمان انجام میشود. هر واحد تجاری استراتژیهای خود را برای رقابت در بازار خاص خود تدوین میکند. این استراتژیها باید با استراتژیهای کلی شرکت همسو باشند.
- برنامه ریزی استراتژیک وظیفهای (Functional Level): این نوع برنامه ریزی در سطح وظایف مختلف سازمان مانند بازاریابی، مالی، تولید، و منابع انسانی انجام میشود. هدف از این برنامه ریزی، تعیین چگونگی حمایت هر یک از این وظایف از استراتژیهای واحد تجاری و در نهایت استراتژی کلی شرکت است.
بر اساس افق زمانی:
- برنامه ریزی استراتژیک بلندمدت (Long-Term): این نوع برنامه ریزی معمولاً برای یک دوره زمانی 3 تا 5 سال یا بیشتر تدوین میشود و بر اهداف و جهت گیریهای کلی سازمان در آینده تمرکز دارد.
- برنامه ریزی استراتژیک میان مدت (Mid-Term): این نوع برنامه ریزی برای یک دوره زمانی 1 تا 3 سال تدوین میشود و اهداف و برنامههای عملیاتی مشخصتری را برای دستیابی به اهداف بلندمدت تعیین میکند.
- برنامه ریزی استراتژیک کوتاه مدت (Short-Term): این نوع برنامه ریزی برای یک دوره زمانی کمتر از یک سال تدوین میشود و بر فعالیتها و اقدامات روزانه و هفتگی برای تحقق اهداف میان مدت تمرکز دارد.
بر اساس رویکرد:
- برنامه ریزی استراتژیک سنتی (Traditional): این رویکرد معمولاً یک فرآیند بالا به پایین (Top-Down) دارد که در آن مدیران ارشد استراتژیها را تدوین کرده و به سطوح پایینتر ابلاغ میکنند. این رویکرد اغلب بر پیشبینی دقیق محیط و برنامههای تفصیلی تمرکز دارد.
- برنامه ریزی استراتژیک مشارکتی (Participatory): در این رویکرد، افراد در سطوح مختلف سازمان در فرآیند تدوین استراتژی مشارکت میکنند. این امر میتواند منجر به تعهد بیشتر، ایدههای خلاقانهتر و درک بهتر استراتژی در کل سازمان شود.
- برنامه ریزی استراتژیک اقتضایی (Contingency): این رویکرد بر تدوین برنامههای جایگزین برای سناریوهای مختلف احتمالی تمرکز دارد. با شناسایی ریسکها و فرصتهای بالقوه، سازمان میتواند آمادگی بیشتری برای واکنش نشان دادن به تغییرات محیطی داشته باشد.
- برنامه ریزی استراتژیک مبتنی بر سناریو (Scenario-Based): این رویکرد شامل ایجاد چندین سناریو محتمل برای آینده و تدوین استراتژیهای مناسب برای هر سناریو است. این روش به سازمان کمک میکند تا تفکر استراتژیک خود را گسترش داده و برای عدم قطعیتها آماده شود.
- برنامه ریزی استراتژیک چابک (Agile): این رویکرد که از توسعه نرمافزار گرفته شده است، بر انعطافپذیری، تکرارپذیری و پاسخ سریع به تغییرات تمرکز دارد. در این روش، استراتژیها به صورت دورهای بازبینی و تعدیل میشوند.
این دستهبندیها میتوانند به درک بهتر ابعاد مختلف برنامه ریزی استراتژیک و انتخاب رویکرد مناسب برای سازمان کمک کنند. انتخاب نوع و رویکرد برنامه ریزی استراتژیک بستگی به عوامل مختلفی از جمله اندازه سازمان، صنعت فعالیت، فرهنگ سازمانی و پویایی محیط دارد.
بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک کسب و کار چیست؟
مزایای انواع برنامه ریزی استراتژیک:
در این بخش مهم ترین مزایای انواع برنامه ریزی استراتژیک را مورد بررسی قرار داده ایم:
- تعیین جهت و تمرکز
برنامه ریزی استراتژیک به سازمان کمک میکند تا مسیر حرکت خود را مشخص کند و منابع و تلاشهای خود را بر اهداف کلیدی متمرکز نماید.
- بهبود تصمیم گیری
با داشتن یک چارچوب استراتژیک، مدیران میتوانند تصمیمات آگاهانهتری در مورد تخصیص منابع، فرصتها و تهدیدها بگیرند.
- افزایش کارایی و اثربخشی
برنامه ریزی استراتژیک با شناسایی و حذف فعالیتهای کمبازده و همپوشان، به افزایش کارایی و اثربخشی سازمان کمک میکند.
- بهبود ارتباطات و هماهنگی
فرآیند برنامه ریزی استراتژیک باعث ایجاد درک مشترک از اهداف و استراتژیها در بین کارکنان میشود و هماهنگی بین بخشهای مختلف سازمان را بهبود میبخشد.
- افزایش آمادگی برای تغییرات
با تحلیل محیط داخلی و خارجی، سازمان میتواند تهدیدها و فرصتهای آینده را پیشبینی کرده و برای آنها برنامهریزی کند.
- ایجاد مزیت رقابتی
برنامه ریزی استراتژیک به سازمان کمک میکند تا نقاط قوت خود را شناسایی کرده و از آنها برای ایجاد مزیت رقابتی در بازار استفاده کند.
- افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
مشارکت کارکنان در فرآیند برنامه ریزی استراتژیک، حس مالکیت و تعهد آنها را نسبت به اهداف سازمان افزایش میدهد.
- بهبود عملکرد مالی
سازمانهایی که برنامه ریزی استراتژیک دارند، معمولاً عملکرد مالی بهتری از نظر فروش، سودآوری و بازگشت سرمایه دارند.
بیشتر بخوانید: نقش هوش مصنوعی در برنامه ریزی استراتژیک چیست؟
چارچوب های برنامه ریزی استراتژیک کدامند؟
وقتی صحبت از تکنیکهای برنامه ریزی استراتژیک میشود، اصطلاحات مختلفی به کار میرود: مدلها و چارچوبها. این اصطلاحات معمولاً به جای یکدیگر استفاده میشوند، اگرچه برخی معتقدند تفاوتهای ظریفی بین آنها وجود دارد. به طور کلی، هر دو چارچوب و مدل، فرآیندی را برای نحوه تدوین یک برنامه استراتژیک منحصر به کسب و کار شما ارائه میدهند.
انواع چارچوب های برنامه ریزی استراتژیک کدامند؟
انواع مختلفی از برنامه ریزی استراتژیک وجود دارد که از غیررسمی تا رسمی متغیر است. توجه به این نکته مهم است که بسیاری از این چارچوبها میتوانند به صورت ترکیبی با یکدیگر استفاده شوند. بیایید نگاهی به چند نوع رایج برنامهریزی استراتژیک بیندازیم:
- تحلیل SWOT
گاهی اوقات به عنوان “ماتریس SWOT” یا “تحلیل ماتریس SWOT” نیز شناخته میشود، این نام از چهار مؤلفه آن گرفته شده است: نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدها. این تحلیل جامع، علاوه بر پتانسیل فعلی و آینده، عوامل داخلی و خارجی را نیز در نظر میگیرد. مزایای اصلی تحلیل SWOT این است که دیدگاهی تازه و دادههای عملی در مورد شرکت ایجاد میکند. علاوه بر این، این چارچوب بسیار مقرون به صرفه است. در واقع، هر کسی که با سازمان آشنا باشد میتواند آن را انجام دهد. با این حال، محدودیتهای این چارچوب شامل اطلاعات نادرست است، زیرا پیشفرضها میتوانند بر دادهها تأثیر بگذارند، و تحلیل SWOT ممکن است برای برنامهریزیهای پیچیده و چندوجهی مناسب نباشد.
- مدل پست (PEST)
PEST مخفف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فناوری است. این مدل معمولاً توسط کسب و کارها برای مطالعه و درک بازار خارجی که در آن فعالیت میکنند، استفاده میشود. مدل PEST به ویژه هنگام تلاش برای ورود به یک بازار خارجی مفید است. یک محدودیت عمده بدیهی است این واقعیت است که این مدل فقط عوامل خارجی را بررسی میکند و هیچ متغیر داخلی را در نظر نمیگیرد. این مدل گزینه خوبی برای استفاده ترکیبی با سایر چارچوبها است.
- اهداف و نتایج کلیدی (OKRs)
اهداف و نتایج کلیدی، که به طور غیررسمی به عنوان OKRs شناخته میشوند، یک روش تعیین هدف مشارکتی است که امروزه به طور گسترده در شرکتهای نرمافزاری مورد استفاده قرار میگیرد. OKRs در شرکت کامپیوتری اینتل ابداع شد و به سرعت توسط سایر شرکتهای فناوری پذیرفته شد. جان دوئر در کتاب خود توضیح داد که چرا این روش در گوگل بسیار تحولآفرین بود: «همکاران زمانی بیشترین مشارکت را دارند که بتوانند واقعاً ببینند چگونه کار آنها به موفقیت شرکت کمک میکند. آنها هر فصل، هر روز، به دنبال معیارهای ملموس برای دستاورد خود هستند. پاداشهای بیرونی فقط آنچه را که قبلاً میدانند تأیید میکند. OKRs به چیزی قدرتمندتر، ارزش ذاتی خود کار، اشاره میکند.» استفاده از این روش ساده است؛ یک هدف و سه تا پنج نتیجه کلیدی را انتخاب کنید. هدف باید یک هدف مهم و بلندپروازانه باشد که به وضوح تعریف شده باشد. نتایج کلیدی باید به راحتی قابل اندازهگیری باشند تا موفقیت تعیین شود. OKRs ابزار بسیار خوبی است که شرکتها میتوانند از آن برای تعیین اهداف چالشبرانگیز و پیش بردن خود فراتر از آنچه ممکن است تصور میشد، استفاده کنند. با این حال، اگر تعداد زیادی OKR تعیین و دنبال شود، میتواند منجر به عدم اولویتبندی و بارگذاری بیش از حد اهداف شود.
- پنج نیروی پورتر
کسب و کارهایی که به دنبال افزایش مزیت رقابتی خود هستند، اغلب از چارچوب پنج نیروی پورتر استفاده میکنند. شرکتها با بررسی پنج نیروی رقابتی موجود در بازار، میتوانند درک کنند که چه عواملی بر سودآوری آنها تأثیر میگذارند. این پنج نیروی رقابتی عبارتند از:
- رقابت در صنعت
- پتانسیل ورود رقبای جدید به بازار
- قدرت تامینکنندگان
- قدرت مشتریان
- تهدید محصولات جایگزین
برخی از مزایای پنج نیروی پورتر این است که میتوانید به راحتی فرصتهای گسترش را شناسایی کنید و اطلاعات جمعآوری شده به شما کمک میکند تا با برنامه استراتژیک خود بیشترین ارزش را ایجاد نمایید. یک محدودیت قابل توجه این واقعیت است که بیش از پنج نیرو بر شرکتها تأثیر میگذارند، مانند پیشرفتهای فناوری یا تغییر مقررات دولتی که تنها چند مورد از آنها هستند. این چارچوب ممکن است برای شرکتهایی که در چندین صنعت فعالیت میکنند، کاربردی نباشد.
- چارچوب وی آر آی او (VRIO)
ارزش، کمیابی، تقلیدناپذیری و سازماندهی چهار رکن این چارچوب هستند که به کسب و کارها کمک میکنند تا پتانسیل رقابتی خود را درک کرده و بر اساس آن برنامهریزی نمایند. چارچوب VRIO با بررسی این چهار مؤلفه و پرسیدن سؤالات، به شرکتها اجازه میدهد تا مزایای خاص خود را شناسایی و از آنها استفاده کنند. از آنجایی که این روش بر منابعی که شما واقعاً در اختیار دارید تمرکز میکند، نه بر نقاط قوت کلیتر، اغلب راهحلهای ملموس به جای پیشنهادات غیرملموس ظاهر میشوند. محدودیتهای چارچوب VRIO این است که شرکتهای کوچکتر و کمتر تثبیت شده ممکن است در استفاده از آن با مشکل مواجه شوند و اینکه فقط بر عوامل داخلی تمرکز دارد و متغیرهای خارجی را در نظر نمیگیرد.
- کارت امتیازی متوازن (BSC)
کارت امتیازی متوازن، یا به اختصار BSC، از چهار دیدگاه مختلف برای ارائه یک دیدگاه “متوازن” و سطح بالا از عملکرد استفاده میکند. این چارچوب برای انتقال اهداف، همسو کردن کار روزمره با آن اهداف و اندازهگیری و نظارت بر پیشرفت استفاده میشود. ویژگیهای کارت امتیازی متوازن شامل تمرکز بر استراتژی، مجموعه مشخصی از اندازهگیریها برای نظارت بر عملکرد، ترکیبی از دیدگاههای مالی و غیرمالی و مجموعهای از ابتکارات است. چهار دیدگاهی که BSC بررسی میکند عبارتند از:
- نظارت مالی – نحوه استفاده شرکت از منابع مالی
- مشتری/ذینفع – نگاه به عملکرد از دیدگاه مشتریان و ذینفعان کلیدی
- فرآیند داخلی – بررسی کیفیت و کارایی در گردش کار داخلی
- ظرفیت سازمانی – شامل منابعی است که بر رشد تأثیر میگذارند، مانند سرمایه انسانی، زیرساخت و فرهنگ
کارت امتیازی متوازن ابزار بسیار خوبی برای تسهیل همسویی و ارتباط دادن هر کارمند با اهداف کلی است. با این حال، این رویکرد به دادههای زیادی نیاز دارد و میتواند به سرعت پیچیده شود.
- استراتژی اقیانوس آبی
استراتژی اقیانوس آبی بسیاری از شرکتها را به موفقیتهای بزرگ رسانده است. اقیانوس آبیY بازارهای جدید و فضاهای بیرقیب. اقیانوس قرمز بازار شناخته شده است، مرزها مشخص هستند و همه طبق قوانین رقابتی یکسانی بازی میکنند. همه برای یک مشتری میجنگند و تلاش میکنند تا بازار را قبضه نمایند، که منجر به رقابت شدید و استراتژیهای بیرحمانه میشود (از این رو اصطلاح “اقیانوس قرمز”). با این حال، اقیانوس آبی نشان دهنده بازار ناشناخته است، صنایعی که هنوز وجود ندارند، جایی که تقاضا باید ایجاد شود نه اینکه برای آن جنگیده شود. هیچ رقابتی وجود ندارد زیرا هیچ صنعتی وجود ندارد! استراتژی اقیانوس آبی یک رویکرد گام به گام ارائه میدهد که اجرا را در استراتژی میسازد. شش مرحله در بخشی از این استراتژی عبارتند از بررسی:
- صنایع جایگزین
- گروههای استراتژیک در صنعت شما
- گروههای خریدار
- پیشنهادات محصول و خدمات مکمل
- جهتگیری عملکردی-احساسی یک صنعت
- روندهای تاریخی
مزایای استراتژی اقیانوس آبی واضح است: داشتن یک فضای بازار کاملاً جدید بدون رقابت مزایای عظیمی را به همراه دارد. از سوی دیگر، خطرات بزرگی مانند رسیدن خیلی زود یا عدم شناسایی ایده مناسب برای یک محصول یا خدمات جدید وجود دارد.
نتیجه گیری:
مهم نیست که برای تدوین برنامه استراتژیک خود کدام چارچوب(ها) را انتخاب میکنید، نتیجه نهایی باید چند ویژگی مانند دیدگاه مرکزی، ارزشهای روشن، تفکر بلندمدت، مسئولیتپذیری و اندازهگیری داخلی – را دارا باشد. شرکتهایی که بیشترین نتایج تحولآفرین را از برنامه ریزی استراتژیک خود تجربه کردهاند، شرکتهایی بودند که وضعیت فعلی شرکت خود را به طور دقیق ارزیابی کرده وضعیت فعلی قابلیتهای شرکت و همچنین مشکلات و طرز فکرهای اساسی که برای موفقیت تحول باید تغییر کنند را شناسایی کردند.
در کارمیز، ما بر این باوریم که مدیریت استراتژیک مؤثر یک سفر مداوم یادگیری و سازگاری است و نرم افزار برنامه ریزی استراتژیک ما به کسب و کار شما کمک می کند تا دقیقاً به آن دست یابد. نظرات شما برای ما ارزشمند است! برای کمک به ارتقای کیفیت مقالات و تکمیل موضوعات مطرحشده، دیدگاه خود را در انتهای این مقاله ثبت کنید. مقالات مرتبط با موضوع انواع برنامه ریزی استراتژیک نیز برای مخاطبان سایت کارمیز به اشتراک گذاشته شده است. همچنین اگر مایل به دریافت مشاوره یا آشنایی بیشتر با امکانات نرم افزار کارمیز هستید، از طریق ارسال فرم با ما در ارتباط باشید.