در این مقاله به بررسی موضوع فریم ورک های برنامه ریزی استراتژیک پرداخته ایم. در ابتدا ضمن ارائه مقدمه ای بر فریم ورک های برنامه ریزی استراتژیک، تعریفی از آن ها نیز مطرح نموده ایم. در ادامه مزایای فریم ورک های برنامه ریزی استراتژیک را مورد بررسی قرار داده ایم. سپس مهم ترین فریم ورک های برنامه ریزی استراتژیک را به تفصیل تشریح کرده ایم. در نهایت نیز دلایل اهمیت فریم ورک های برنامه ریزی استراتژیک را توضیح داده ایم. می توان گفت با مطالعه این مقاله به فهم مناسبی در زمینه موضوع فریم ورک های برنامه ریزی استراتژیک دست خواهید یافت. در آخر می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.
مقدمه ای بر فریم ورک های برنامه ریزی استراتژیک
تام رایت، مدیرعامل و یکی از بنیانگذاران یک پلتفرم اجرای استراتژی، آن را به ساختن یک فرودگاه تشبیه میکند. او می گوید: یک مدل از فرودگاه در سطح کلان به شما نشان میدهد که چگونه جادههای دسترسی به سالن پرواز متصل میشوند، و چگونه سالن پرواز به بخش مهاجرت، و سپس به ترمینالها، باند فرودگاه و غیره متصل میشود. در مقابل، فریم ورک ها و چارچوب ها به شما کمک میکنند تا عناصر مختلف را با اطلاعات خاص پر نمایید. رایت میافزاید: «در مثال فرودگاه ما، ممکن است یک چارچوب ساختمانی را به کار ببریم که برای به حداکثر رساندن سرعت حرکت افراد در فرودگاه به منظور کارایی طراحی شده است. یا به طور متناوب، ممکن است چارچوبی را به کار ببریم که برای به حداکثر رساندن سرعت طراحی نشده است، بلکه برای به حداکثر رساندن مدت زمانی که افراد در مغازههای فرودگاه میگذرانند طراحی شده است.» این مدل تمام اجزای برنامه استراتژیک شما را در بر میگیرد، اما چارچوب شما رویکرد شما برای یک جزء خاص است. مدل خود را به عنوان جنگل و چارچوبهای مختلف خود را به عنوان درختان در نظر بگیرید. شما فقط از یک مدل برنامه ریزی استراتژیک استفاده خواهید کرد، اما میتوانید از فریم ورک ها و چارچوب های متعددی استفاده کنید.
فریم ورک های برنامه ریزی استراتژیک چیست؟
یک چارچوب استراتژیک، ساختاری است که برای کمک به سازمانها در تدوین یک برنامه عملی برای دستیابی به اهدافشان طراحی شده است. این امر مستلزم استفاده از مدلهای مختلف برنامهریزی استراتژیک برای هدایت سازمان به سوی اجرای مؤثر استراتژی و تحقق اهداف، متناسب با سناریوهای خاصی است که در آنها بیشترین اثربخشی را دارند. اساساً، این چارچوب به عنوان یک طرح کلی عمل میکند که سازمانها برای ترسیم جهتگیری استراتژیک و اقدامات لازم برای دستیابی به اهداف خود از آن پیروی مینمایند. چارچوب ها و فریم ورک های برنامه ریزی استراتژیک برای کمک به سازمانها در تدوین یک برنامه عملی برای دستیابی به اهدافشان طراحی شدهاند. فریم ورک های برنامهریزی استراتژیک زیادی وجود دارد، به همین دلیل ما فهرستی از محبوب ترین آنها را گردآوری کردهایم و سناریویی را که در آن بیشترین کاربرد را دارند، شرح میدهیم.
بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک چیست؟
مزایای استفاده از فریم ورک های برنامه ریزی استراتژیک چه می باشد؟
مهمترین مزایای بهرهگیری از فریم ورک های برنامه ریزی استراتژیک و راهبردی به شرح زیر قابل تبیین است:
ایجاد انسجام و همراستایی
این چارچوبها موجبات یکپارچگی کوششهای سازمان در جهت نیل به یک غایت مشترک را فراهم میآورند. هنگامی که درک واحدی از راهبرد در تمامی سطوح سازمان استقرار یابد، همافزایی در تلاشها حاصل شده و از تکرار فعالیتها و تضییع منابع اجتناب میگردد.
ارتقای کیفیت فرآیند تصمیمگیری
با استناد به یک ساختار مدون، اتخاذ تصمیمات از حالت مبتنی بر گمانهزنی خارج شده و بر پایه تحلیلهای دقیق و اهداف از پیش تعیینشده استوار میگردد. این امر منجر به اتخاذ تصمیماتی سنجیدهتر و با مخاطرات کمتر میگردد.
تأکید فزاینده بر اولویتها
چارچوبهای مزبور سازمان را در شناسایی اهداف و فعالیتهای دارای اولویت یاری رسانده و تخصیص بهینهتر منابع را به آنها مقدور میسازند. این تمرکز، از اتلاف انرژی سازمان جلوگیری نموده و دستیابی به نتایج مطلوبتر را تسهیل مینماید.
توسعه تفکر راهبردی
استفاده از این چارچوبها، مدیران و کارکنان را به تفکر درازمدت و تأمل در خصوص اثرات تصمیمات جاری بر آتیه سازمان ترغیب مینماید. این نگرش راهبردی، برای بقا و بالندگی سازمان امری حیاتی تلقی میگردد.
بهبود سطح ارتباطات
استقرار یک چارچوب راهبردی در سازمان، بستری مناسب برای تبادل نظر و گفتوگو پیرامون اهداف و برنامهها فراهم میآورد. این امر موجب ارتقای سطح ارتباطات میان واحدهای مختلف سازمان شده و آگاهی جمعی از امور را افزایش میدهد.
افزایش میزان پاسخگویی
با تعیین دقیق اهداف و برنامهها، حدود مسئولیتها نیز به وضوح مشخص میگردد. این امر سبب میگردد تا افراد و تیمها در قبال عملکرد خویش مسئولانهتر عمل نموده و در جهت تحقق نتایج مورد انتظار اهتمام ورزند.
بالا بردن سطح انعطافپذیری
علیرغم تصور اولیه مبنی بر محدودکننده بودن چارچوبها، یک چارچوب کارآمد، سازمان را در مواجهه با تغییرات محیطی توانمندتر میسازد. با در دست داشتن یک نقشه راه مشخص، سازمان قادر خواهد بود در صورت لزوم، تعدیلات لازم را در برنامههای خود اعمال نموده و به سرعت با شرایط نوظهور انطباق یابد.
مهم ترین فریم ورک های برنامه ریزی استراتژیک کدام اند؟
شما از چارچوب های مختلف برای جنبههای مختلف برنامه استراتژیک خود، از توسعه موارد اقدام گرفته تا ارزیابی رقبای خود، استفاده خواهید کرد. در این بخش رایج ترین چارچوب ها و فریم ورک های برنامه ریزی استراتژیک و اینکه در کدام بخش از استراتژی شما میتوانند به شما کمک کنند، آورده شده است.
تحلیل سوات (SWOT)
SWOT مخفف نقاط قوت (Strengths)، نقاط ضعف (Weaknesses)، فرصتها (Opportunities) و تهدیدها (Threats) است. نقاط قوت و ضعف عوامل داخلی هستند (به این معنی که شما بر آنها کنترل دارید)، در حالی که فرصتها و تهدیدها عوامل خارجی هستند (و شما کنترل کمی یا هیچ کنترلی بر آنها ندارید). تیم خود را برای یک جلسه طوفان فکری گرد هم آورید تا بتوانید به هر دسته بپردازید. با استفاده از مثال خدمات مشتری ما، ممکن است تعیین کنید:
-نقاط قوت: ما یک محصول جدید و نوآورانه داریم که مردم آن را دوست دارند.
-نقاط ضعف: سیستم ثبت تیکت مشتری ما قدیمی و ناکارآمد است.
-فرصتها: مشتریان علاقه فزایندهای به پشتیبانی چت دارند، که ما میتوانیم نسبتاً آسان آن را راهاندازی کنیم.
-تهدیدها: همه رقبای ما خدمات مشتری را در اولویت قرار میدهند.
شما از این چارچوب در ابتدای فرایند برنامه ریزی استراتژیک خود استفاده خواهید کرد، زیرا به شما کمک میکند تا درک نمایید که در چه زمینههایی شرکت شما به خوبی پیش میرود و همچنین در کجا نیاز به بهبود دارید. این اطلاعات مهمی است زیرا شما در حال بررسی دقیق استراتژی خود هستید.
بیشتر بخوانید: فرایند برنامه ریزی استراتژیک چیست؟
کارت امتیازی متوازن
کارت امتیازی متوازن یک چارچوب و فریم ورک مدیریت استراتژی است که توسط دکتر رابرت کاپلان (Robert D. Kaplan) و دیوید نورتون (David P. Norton) ایجاد شده است. این چارچوب موارد زیر را در نظر میگیرد:
-اهداف: اهداف سازمانی سطح بالا.
-معیارها: به شما کمک میکنند بفهمید آیا هدف خود را به طور استراتژیک محقق میکنید یا خیر.
-ابتکارات: برنامههای اقدام کلیدی که به شما در دستیابی به اهدافتان کمک میکنند.
روشهای زیادی برای ایجاد کارت امتیازی متوازن وجود دارد، از جمله استفاده از برنامهای مانند اکسل، گوگل شیت یا پاورپوینت یا استفاده از نرمافزار گزارشدهی. در مجموع، کارت امتیازی متوازن یک روش مؤثر و اثبات شده برای همسو کردن تیم شما با استراتژی شما است.
نقشههای استراتژی
نقشه استراتژی یک ابزار بصری است که برای برقراری ارتباط واضح با یک طرح استراتژیک و دستیابی به اهداف تجاری سطح بالا طراحی شده است. نقشهکشی استراتژی بخش مهمی از کارت امتیازی متوازن است (اگرچه منحصر به BSC نیست) و روشی عالی برای انتقال اطلاعات سطح بالا در سراسر سازمان شما در قالبی به راحتی قابل درک ارائه میدهد. نقشه استراتژی مزایای متعددی دارد:
– یک نمایش بصری ساده، تمیز و قابل ارجاع ارائه میدهد.
-تمام اهداف را در یک استراتژی واحد متحد میکند.
-به هر کارمند یک هدف واضح میدهد تا هنگام انجام وظایف و اندازهگیریها آن را در ذهن داشته باشد.
-به شناسایی اهداف کلیدی شما کمک میکند.
-به شما امکان میدهد بهتر درک کنید کدام عناصر استراتژی شما نیاز به کار دارند.
-به شما کمک میکند تا ببینید چگونه اهداف شما بر یکدیگر تأثیر میگذارند.
بیشتر بخوانید: نرم افزار برنامه ریزی استراتژیک چیست؟
مدل پست (PEST)
مانند SWOT، PEST نیز یک سرواژه است، این واژه مخفف “سیاسی، اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و فناوری” است. از هر یک از این عوامل برای بررسی یک صنعت یا محیط کسب و کار استفاده میشود و مشخص میشود چه چیزی میتواند بر سلامت یک سازمان تأثیر بگذارد. مدل PEST اغلب در ارتباط با عوامل خارجی تحلیل SWOT استفاده میشود. همچنین ممکن است با مدل پنج نیروی پورتر روبرو شوید که رویکردی مشابه برای بررسی کسب و کار شما از زوایای مختلف است.
گاهی اوقات مدل PEST را با چند حرف اضافه شده مشاهده خواهید کرد. به عنوان مثال، PESTEL (یا PESTLE) نشان میدهد که یک سازمان عوامل “محیطی” و “حقوقی” را نیز در نظر میگیرد. STEEPLED نوع دیگری است که مخفف “اجتماعی-فرهنگی، فناوری، اقتصادی، محیطی، سیاسی، حقوقی، آموزشی و جمعیتی” است.
برنامه ریزی شکاف
برنامه ریزی شکاف با عنوانهای “تحلیل نیاز-شکاف”، “ارزیابی نیاز” یا “شکاف برنامه ریزی استراتژیک” نیز شناخته میشود. از آن برای مقایسه وضعیت فعلی یک سازمان، وضعیت مطلوب آن و چگونگی پر کردن شکاف بین این دو استفاده میشود. این روش عمدتاً برای شناسایی کمبودهای خاص داخلی به کار میرود. در تحقیقات برنامه ریزی شکاف خود، ممکن است در مورد “دستور کار تغییر” یا “نمودار تغییر” نیز بشنوید. اینها مشابه برنامه ریزی شکاف هستند، زیرا هر دو تفاوت بین وضعیت فعلی و وضعیت مطلوب شما را در امتداد محورهای مختلف در نظر میگیرند. از آنجا، فرآیند برنامهریزی شما در مورد چگونگی “پر کردن شکاف” است.
استراتژی اقیانوس آبی
استراتژی اقیانوس آبی یک رویکرد برنامه ریزی استراتژیک است که در سال ۲۰۰۵ در کتابی با همین نام ظهور کرد. این کتاب با عنوان “استراتژی اقیانوس آبی: چگونه فضای بازار بیرقیب ایجاد کنیم و رقابت را بیاهمیت سازیم” توسط دبلیو. چان کیم و رنه مابورگن، اساتید مؤسسه اروپایی مدیریت کسب و کار (INSEAD) نوشته شده است. ایده پشت استراتژی اقیانوس آبی این است که سازمانها در “فضای بازار بیرقیب” (به عنوان مثال، یک اقیانوس آبی) به جای فضای بازاری که توسعه یافته یا اشباع شده است (به عنوان مثال، یک اقیانوس سرخ) توسعه یابند. اگر سازمان شما بتواند یک اقیانوس آبی ایجاد کند، میتواند به معنای افزایش ارزش چشمگیر برای شرکت، خریداران و کارکنان آن باشد.
بیشتر بخوانید: نرم افزار برنامه ریزی استراتژیک رایگان چیست؟ بهترین نرم افزار برنامه ریزی استراتژیک
پنج نیروی پورتر
پنج نیروی پورتر یک چارچوب قدیمی اجرای استراتژی است که توسط مایکل پورتر در سال ۱۹۷۹ ایجاد شده است که بر اساس نیروهایی بنا شده است که بر سودآوری یک صنعت یا یک بازار تأثیر میگذارند. پنج نیرویی که بررسی میکند عبارتند از:
-تهدید ورود: آیا شرکتهای دیگر میتوانند به راحتی وارد بازار شوند یا موانع ورود متعددی وجود دارد که باید بر آنها غلبه کنند؟
-تهدید محصولات یا خدمات جایگزین: آیا خریداران میتوانند به راحتی محصول شما را با محصول دیگری جایگزین کنند؟
-قدرت چانهزنی مشتریان: آیا خریداران فردی میتوانند بر سازمان شما فشار وارد کنند تا مثلاً هزینهها را کاهش دهد؟
-قدرت چانهزنی تأمینکنندگان: آیا خردهفروشان بزرگ میتوانند بر سازمان شما فشار وارد کنند تا هزینه را کاهش دهند؟
-رقابت بین شرکتهای موجود: آیا رقبای فعلی شما آماده رشد قابل توجهی هستند؟ اگر یکی از آنها محصول جدیدی عرضه کند یا اختراع جدیدی ثبت نماید آیا میتواند بر شرکت شما تأثیر بگذارد؟
میزان فشار هر یک از این نیروها میتواند به شما کمک کند تا تعیین کنید چگونه رویدادهای آینده بر آینده شرکت شما تأثیر خواهند گذاشت.
چارچوب وی آر آی او (VRIO)
چارچوب VRIO مخفف “ارزش، کمیابی، تقلیدناپذیری، سازمان” است. این فرآیند برنام هریزی استراتژیک بیشتر به بیانیه چشم انداز شما مربوط میشود تا استراتژی کلی شما. هدف نهایی در اجرای مدل VRIO این است که منجر به مزیت رقابتی در بازار شود. در اینجا نحوه تفکر در مورد هر یک از چهار مؤلفه VRIO آورده شده است:
-ارزش: آیا میتوانید از یک فرصت استفاده کنید یا یک تهدید خارجی را با استفاده از یک منبع خاص خنثی کنید؟
-کمیابی: آیا رقابت زیادی در بازار شما وجود دارد یا فقط چند شرکت منبع ذکر شده در بالا را کنترل میکنند؟
-تقلیدناپذیری: آیا محصول یا خدمات سازمان شما به راحتی قابل تقلید است یا تقلید آن برای سازمان دیگری دشوار خواهد بود؟
-سازمان: آیا شرکت شما به اندازه کافی سازماندهی شده است تا بتواند از محصول یا منبع خود بهرهبرداری کند؟
پس از پاسخ دادن به این چهار سوال، میتوانید یک بیانیه چشمانداز دقیقتر تدوین نمایید تا به شما در تمام عناصر استراتژیک اضافی در برنامه خود کمک کند.
بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک شرکت تولیدی چیست؟
اهداف و نتایج کلیدی (OKR)
مدل برنامهریزی استراتژیک منتخب گوگل (Google)، اینتل (Intel)، اسپاتیفای (Spotify)، توییتر (Twitter)، لینکدین (LinkedIn) و بسیاری دیگر از موفقیتهای سیلیکون ولی، چارچوب OKR، یکی از سادهترین فریم ورک های برنامه ریزی استراتژیک است. این مدل برای ایجاد همسویی و مشارکت حول اهداف قابل اندازهگیری با تعریف واضح موارد زیر طراحی شده است:
– اهداف: آنچه میخواهید به دست آورید. سه تا پنج هدف مختصر، الهامبخش و دارای بازه زمانی مشخص انتخاب کنید.
– نتایج کلیدی: چگونه پیشرفت خود را در جهت دستیابی به اهدافتان اندازهگیری خواهید کرد. برای هر هدف، سه تا پنج نتیجه کلیدی (که باید کمی باشند) تعیین کنید.
این یک رویکرد سریع و تکراری است که مدل های استراتژیک سنتی از بالا به پایین را معکوس میکند. ماتریس RACI یک ابزار بصری مفید برای تعریف نقش هر فرد در سازمان شما برای پروژهها و فرآیندها است و اطمینان میدهد که با OKRهای آنها همسو باشد.
برنامه ریزی هوشین
رویکرد برنامه ریزی هوشین اهداف استراتژیک شما را با پروژهها و وظایف شما همسو میکند تا اطمینان حاصل شود که تلاشها هماهنگ هستند. این مدل مدیریت استراتژیک کمتر بر اندازهگیریها و بیشتر بر اهداف و ابتکارات متمرکز است.
برخی منابع تا هفت مرحله را در مدل برنامهریزی هوشین ذکر میکنند، اما چهار مرحله بحرانیترین عبارتند از:
– شناسایی اهداف کلیدی: در حالت ایدهآل، شما بر سه تا پنج هدف تمرکز خواهید کرد.
-بازی “توپ و سبد”: اهداف را از بالا به پایین سازمان خود به اشتراک بگذارید تا حمایت همه را جلب کنید.
-جمعآوری اطلاعات از طریق “گمبا”: اجرای اهداف کلیدی خود را پیگیری نمایید و با استفاده از یک فرآیند مشخص، بازخورد کارکنان را جمعآوری کنید.
-ایجاد تغییرات: بر اساس بازخورد، تغییرات را آغاز کنید و مراحل توپ و سبد و گمبا را تکرار نمایید.
شما اهداف، معیارها و مقاصد، برنامههای اندازهگیری و موارد اقدام خود را در یک ماتریس برنامهریزی هوشین تجسم میکنید. چهار ربع جهتدار (شمال، جنوب، شرق، غرب) یکدیگر را مطلع میکنند و همسویی را نشان میدهند.
بیشتر بخوانید: مدل های برنامه ریزی استراتژیک چیست؟
برنامهریزی استراتژیک در لحظه
برنامه ریزی استراتژیک در لحظه و بیدرنگ،، یک سیستم سیال و غیرسنتی است. این مدل عمدتاً توسط سازمانهایی استفاده میشود که نیاز به واکنشپذیری بیشتر دارند و برنامه ریزی استراتژیک را به صورت “بیدرنگ” انجام میدهند.
برای این شرکتها، برنامههای تفصیلی و بلندمدت در چرخه برنامهریزی معمول سه تا پنج ساله منسوخ میشوند زیرا محیطی که در آن فعالیت میکنند به سرعت تغییر مینماید. بسیاری از سازمانهای غیرانتفاعی از این مدل استفاده میکنن به عنوان مثال، یک سازمان امدادرسانی در بلایا نیاز به توانایی واکنش سریع و تطبیق استراتژی خود برای رسیدگی فوری به یک بحران دارد.
برنامه ریزی استراتژیک بیدرنگ شامل سه سطح استراتژی است: سازمانی، برنامهای و عملیاتی. در سطح اول، شما مأموریت، چشمانداز، موقعیت بازار، رقبا، روندها و غیره سازمان را تعریف خواهید کرد. سپس، استراتژی برنامهای مستلزم تحقیق در محیط خارجی برای شناسایی رویکردها و پیشنهاداتی است که به سازمان در دستیابی به مأموریت خود کمک میکند. این تحقیق باید فرصتها، تهدیدها، مزایای رقابتی و سایر نکاتی را که باعث تحریک ایدهپردازی استراتژیک میشوند، پوشش دهد. سطح عملیاتی نهایی فرآیندهای داخلی، سیستمها و پرسنل را برای تدوین استراتژیای که به نقاط قوت و ضعف “داخلی” میپردازد، تجزیه و تحلیل میکند. رهبران استراتژی با نگاهی کلی به هر سه سطح، میتوانند معیارهایی برای توسعه، آزمایش، اجرا و تطبیق استراتژیها به طور مداوم ایجاد نمایند و در صورت نیاز، امکان پاسخهای سریع و سنجیده را فراهم آورند.
برنامه ریزی سناریو
در برنامه ریزی برای آینده خود، سازمان های بسیار کمی وقت میگذارند تا انبوه تغییرات خارجی احتمالی را در نظر بگیرند که میتواند بر برنامههای آنها تأثیر بگذارد. یک شرکت مراقبتهای بهداشتی که نتواند اقدامات نظارتی خاص را پیشبینی کند، یک شرکت انرژی که احتمال افزایش قیمت نفت را نادیده میگیرد و یک سازمان جهانی که احتمال اختلال در زنجیره تأمین را بررسی نکرده است، همگی ممکن است در صورت وقوع این تغییرات تا حدی تحت تأثیر قرار گیرند. و این فقط مربوط به کاهش خطرات احتمالی نیست؛ بلکه مربوط به پیگیری فرصتهای بالقوه نیز هست. برنامه ریزی سناریو شامل بررسی عناصر متغیر محیط شما، ارزیابی آنها از نظر احتمال وقوع و تأثیر، و در نظر گرفتن سناریوهایی است که بیشترین ارتباط را با تصمیمگیری شما دارند. دو تا پنج سناریو تعداد ایدهآلی است این به شما امکان میدهد طیف وسیعی از موضوعات را بدون غرق شدن در احتمالات زیاد بررسی کنید. سایر چارچوبها (مانند SWOT یا PESTLE) میتوانند در توسعه این سناریوها مفید باشند.
شما میتوانید از برنامهریزی سناریو در سطوح فردی و دپارتمانی استفاده کنید، اما به ویژه برای برنامهریزی استراتژی سازمانی مفید است. اگر شرکت شما بخشی از صنعتی است که تمایل به نوسانات دارد یا سازمان شما در گذشته مجبور به پیمودن تغییرات پرهزینه و غیرمنتظره بوده است، برنامهریزی سناریو یک ابزار عالی برای توسعه چشمانداز استراتژیک شما است. همچنین میتوان از آن برای تقویت تفکر مدیریتی، تشویق رهبران به در نظر گرفتن وسیعترین طیف احتمالات آینده و ارائه راهنمایی هنگام ارزیابی پروژههای جدید یا پیشنهادات سرمایهگذاری استفاده کرد.
بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک چابک چیست؟
ماتریس آنسوف یا ماتریس محصول/بازار
ماتریس آنسوف برای کمک به سازمانها در برنامه ریزی استراتژیهای رشد خود توسعه یافته است. این یک ماتریس ۲×۲ است که محصول در یک محور و بازارها در محور دیگر قرار دارند. بسته به خانهای که در آن قرار دارید، ممکن است یک استراتژی رشد متفاوت را انتخاب کنید:
-نفوذ در بازار: گسترش فروش یک محصول موجود در یک بازار موجود
-توسعه محصول: معرفی یک محصول جدید به یک بازار موجود
-توسعه بازار: معرفی یک محصول موجود به یک بازار کاملاً جدید
-تنوع: معرفی یک محصول جدید به یک بازار جدید
سطح ریسک با هر استراتژی افزایش مییابد، به طوری که نفوذ در بازار کمترین ریسک و تنوع بیشترین ریسک را دارد. ماتریس آنسوف برای سازمانهایی که فعالانه در تلاش برای رشد هستند مفید است. این ماتریس نه تنها به شما در تجزیه و تحلیل و شفافسازی استراتژی فعلیتان کمک میکند، بلکه به ارزیابی خطرات مرتبط با حرکت به یک استراتژی جدید نیز یاری می رساند. SWOT و PEST اغلب در ترکیب با ماتریس آنسوف استفاده میشوند؛ نقاط قوت و ضعف کسب و کار و همچنین عوامل خارجی باید در انتخاب استراتژی رشد شما نقش داشته باشند.
مدل سون اس (7S)
این مدل برنامه ریزی استراتژیک کسب و کار که توسط مشاوران مکینزی توسعه یافته است، بر اهمیت همسویی عناصر داخلی کلیدی یک سازمان برای دستیابی به استراتژی تأکید میکند. این عناصر کلیدی عبارتند از:
-ساختار: نمودار سازمانی یا زنجیره فرماندهی
-استراتژی: طرح اقدام آتی، که توسط مأموریت و چشمانداز سازمان پشتیبانی میشود
-سیستم: زیرساخت فنی که گردش کار روزانه را امکانپذیر میسازد
-مهارت: تواناییهای اعضای تیم
-سبک: سبک مدیریت رهبران
-کارکنان: کارمندان و نحوه استخدام، آموزش و انگیزش آنها
-ارزش مشترک: هنجارها، ارزشها و باورهایی که اقدامات و تصمیمات را هدایت میکنند
اولین قدم در استفاده از مدل 7S، بررسی ارتباط متقابل فعلی این عناصر در سازمان خودتان است؛ آیا نقاط ضعف یا ناسازگاریهایی وجود دارد؟ به عنوان مثال، ممکن است متوجه شوید که آموزش مهارتهای کارکنان شما به دلیل گردش کار و فناوری قدیمی با مشکل مواجه است. هنگامی که روابط بین این عناصر را درک کردید، میتوانید برای ایجاد همافزاییهایی که از استراتژی شما، هر چه که باشد، بهتر پشتیبانی میکنند، تلاش کنید. مدل 7S بهترین استفاده را در طول تغییر استراتژی یا هر زمان که تغییر عمدهای در هر یک از هفت حوزه رخ میدهد، دارد.
بیشتر بخوانید: انواع برنامه ریزی استراتژیک چیست؟
دلایل اهمیت فریم ورک های برنامه ریزی استراتژیک
دلایل اهمیت فریم ورک های برنامه ریزی استراتژیک ریشه در نیاز سازمانها به هدایت هدفمند، تخصیص بهینه منابع و واکنش مؤثر به محیط پویای کسبوکار دارد. به نظر من، مهمترین دلایل این اهمیت عبارتند از:
- ایجاد جهت و هدف
فریمورک های برنامه ریزی استراتژیک به سازمان کمک میکنند تا چشمانداز، ماموریت و ارزشهای خود را به طور واضح تعریف نماید. این شفافیت، جهت حرکت سازمان را مشخص کرده و به تمامی ذینفعان کمک میکند تا درک مشترکی از اهداف بلندمدت داشته باشند. بدون این جهتگیری، سازمان ممکن است در فعالیتهای روزمره غرق شده و از اهداف اصلی خود دور شود.
- تسهیل تخصیص منابع
با استفاده از یک فریم ورک برنامه ریزی استراتژیک، سازمان میتواند منابع محدود خود (مانند بودجه، نیروی انسانی و زمان) را به طور مؤثرتری تخصیص دهد. این فریمورکها به شناسایی اولویتها کمک کرده و اطمینان میدهند که منابع به فعالیتهایی اختصاص مییابند که بیشترین تأثیر را بر دستیابی به اهداف استراتژیک دارند.
- ارتقای مزیت رقابتی
یک برنامه ریزی استراتژیک قوی، سازمان را قادر میسازد تا نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کرده و فرصتها و تهدیدهای موجود در محیط کسبوکار را تحلیل نماید. این آگاهی به سازمان کمک میکند تا استراتژیهایی را تدوین کند که منجر به ایجاد و حفظ مزیت رقابتی پایدار شود.
- بهبود عملکرد سازمانی
فریمورکهای استراتژیک با ایجاد ساختار و فرآیندهای مشخص برای برنامهریزی، اجرا و ارزیابی استراتژی، به بهبود عملکرد کلی سازمان کمک میکنند. تعیین شاخصهای کلیدی عملکرد (KPIs) و پایش منظم آنها، امکان ارزیابی پیشرفت و انجام اقدامات اصلاحی به موقع را فراهم میسازد.
- افزایش آمادگی برای تغییر
در دنیای امروزی که تغییرات به سرعت رخ میدهند، داشتن یک فریمورک استراتژیک به سازمان کمک میکند تا انعطافپذیرتر باشد و بتواند به طور مؤثر به این تغییرات واکنش نشان دهد. برنامهریزی سناریو و در نظر گرفتن احتمالات مختلف، سازمان را برای مواجهه با شرایط غیرمنتظره آماده میسازد.
- تقویت فرهنگ سازمانی
فرآیند برنامهریزی استراتژیک فرصتی را برای مشارکت کارکنان در سطوح مختلف فراهم مینماید. این مشارکت باعث ایجاد حس مالکیت و تعهد در بین کارکنان شده و به تقویت فرهنگ سازمانی مبتنی بر هدف و همکاری کمک میکند.
بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک کسب و کار چیست؟
خلاصه ای بر فریم ورک های برنامه ریزی استراتژیک
فریم ورک ها به عنوان یک طرح کلی عمل میکنند که سازمانها برای ترسیم جهتگیری استراتژیک و اقدامات لازم برای دستیابی به اهداف خود از آن پیروی مینمایند. فریم ورک های برنامه ریزی استراتژیک برای کمک به سازمانها در تدوین یک برنامه عملی برای دستیابی به اهدافشان طراحی شدهاند. از مهم ترین فریم ورک های برنامه ریزی استراتژیک می توان به تحلیل سوات (SWOT)، کارت امتیازی متوازن، نقشههای استراتژی، مدل پست (PEST)، برنامه ریزی شکاف، استراتژی اقیانوس آبی، پنج نیروی پورتر، چارچوب وی آر آی او (VRIO)، اهداف و نتایج کلیدی (OKR)، برنامه ریزی هوشین و برنامه ریزی سناریو و … اشاره کرد.
در کارمیز، ما بر این باوریم که مدیریت استراتژیک مؤثر یک سفر مداوم یادگیری و سازگاری است و نرم افزار مدیریت کسب و کار ما به شما کمک می کند تا دقیقاً به آن دست یابد. نظرات شما برای ما ارزشمند است! برای کمک به ارتقای کیفیت مقالات و تکمیل موضوعات مطرحشده، دیدگاه خود را در انتهای این مقاله ثبت کنید. مقالات مرتبط با موضوع فریم ورک های برنامه ریزی استراتژیک نیز برای مخاطبان سایت کارمیز به اشتراک گذاشته شده است. همچنین اگر مایل به دریافت مشاوره یا آشنایی بیشتر با امکانات نرم افزار کارمیز هستید، از طریق ارسال فرم با ما در ارتباط باشید.