در این مقاله به بررسی موضوع برنامه ریزی استراتژیک کسب و کار پرداخته ایم. در ابتدا ضمن ارائه تعریفی از برنامه ریزی استراتژیک کسب و کار، تفاوت آن با برنامه ریزی تاکتیکی و عملیاتی را مورد بررسی قرار داده ایم. در ادامه فرآیند برنامه ریزی استراتژیک کسب و کار را در چند مرحله توضیح داده ایم. سپس طرح استراتژیک و تفاوت آن با طرح کسب و را مطرح نموده و تعریفی از آن ارائه داده ایم و نحوه تدوین آن را نیز تشریح کرده ایم. در نهایت نیز دلایل اهمیت برنامه ریزی استراتژیک کسب و کار را مورد بررسی قرار داده ایم. می توان گفت با مطالعه این مقاله به فهم مناسبی در زمینه موضوع برنامه ریزی استراتژیک کسب و کار دست خواهید یافت. در آخر می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.
مقدمه ای بر برنامه ریزی استراتژیک کسب و کار
برنامه ریزی استراتژیک کسب و کار پروسه ایجاد یک استراتژی کسب و کار و یک طرح استراتژیک کسبوکار همراه با آن برای پیادهسازی چشمانداز یک شرکت و دستیابی به اهداف آن در طول زمان می باشد. هدف اصلی برنامه ریزی استراتژیک، انتقال یک شرکت از وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب آن از طریق مجموعهای از اقدامات کسب و کاری است. طرح کسبوکار بیشتر بر ارائه ساختاری برای ثبت و اجرای ایدههایی متمرکز است که در ابتدا یک کسبوکار را تعریف میکنند. با یک طرح راهبردی، منابع موجود برای افزایش درآمد و بازده سرمایهگذاری اولویتبندی میشوند. طرح کسبوکار متفاوت است زیرا به دنبال تأمین بودجه برای سرمایهگذاری است که هنوز وجود ندارد. در حالی که یک طرح استراتژیک در حال ایجاد یک مزیت رقابتی پایدار در آینده است، یک طرح کسبوکار برای بهرهبرداری از یک فرصت تجاری فعلی طراحی شده است. بنابراین، یک طرح استراتژیک برای دستیابی به اهداف آینده، جهت را به تیمها و ذینفعان منتقل میکند. یک طرح کسبوکار با کارکنان صحبت نمیکند، که احتمالاً در این مرحله وجود ندارند یا بسیار کم هستند. این طرح با بانکها و سایر حامیان مالی صحبت میکند.
برنامه ریزی استراتژیک کسب و کار چیست؟
برنامه ریزی استراتژیک کسب و کار فرآیند ایجاد یک استراتژی کسبوکار و یک طرح استراتژیک کسبوکار همراه با آن برای پیادهسازی چشمانداز یک شرکت و دستیابی به اهداف آن در طول زمان است. هدف اصلی برنامه ریزی راهبردی، انتقال یک شرکت از وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب آن از طریق مجموعهای از اقدامات تجاری است. فرآیند برنامه ریزی استراتژیک کسب و کار معمولاً شامل تعریف اهداف تجاری، انجام تجزیه و تحلیل نقاط ضعف و قوت (SWOT) برای ارزیابی محیط کسبوکار شرکت و توسعه یک استراتژی کسبوکار است. تیم رهبری مسئول برنامه ریزی استراتژیک کسبوکار است، زیرا تأثیر بسیار مهمی بر جهت کلی یک شرکت دارد. برنامه ریزی استراتژیک یکی از سه سطح برنامه ریزی سازمانی است، که فرآیندی است که به سازمانها اجازه میدهد اهداف آینده خود را تعریف کرده و برنامههای عملی برای هدایت تلاشهای هر یک از بخشها، کارکنان و سطوح مدیریتی خود تنظیم کنند. دو سطح دیگر برنامه ریزی سازمانی، برنامه ریزی تاکتیکی و عملیاتی هستند. بیایید ببینیم این سه نوع برنامه ریزی سازمانی چگونه با یکدیگر تفاوت دارند.
بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک چیست؟
برنامه ریزی استراتژیک در مقابل برنامه ریزی تاکتیکی
در حالی که یک طرح استراتژیک توسط تیم مدیریت ارشد ایجاد میشود و اهداف استراتژیک سطح بالای کل سازمان را تعریف میکند، یک طرح تاکتیکی دامنه محدودتری دارد. یک طرح تاکتیکی توسط سطح مدیریت میانی یک کسبوکار ایجاد میشود و اهداف، ابتکارات، چالشها و منابع خاص هر بخش و چگونگی مشارکت تلاشهای آن در تکمیل طرح استراتژیک بزرگتر کسبوکار را شرح میدهد.
برنامه ریزی استراتژیک در مقابل برنامه ریزی عملیاتی
یک طرح عملیاتی به شما امکان میدهد دستورالعملها، رویهها و بهترین شیوهها را برای عملیات روزانه کسبوکار خود ایجاد کنید. هدف اصلی برنامه ریزی عملیاتی اطمینان از این است که عملیات کسبوکار شما به تحقق اهداف استراتژیک تعریفشده در طرح استراتژیک کمک میکند.
فرآیند برنامه ریزی استراتژیک کسب و کار در ۳ گام
برنامه ریزی استراتژیک کسب و کار بسیار مهم است، اما نیازی نیست که بیش از حد پیچیده باشد. بیایید این فرآیند را با تقسیم آن به سه مرحله ساده، سادهتر کنیم.
۱. تعیین اهداف کسب و کار
هدف کسبوکار به سادگی دستاوردی است که یک شرکت میخواهد در کوتاهمدت، میانمدت یا بلندمدت به آن دست یابد. اهداف کسبوکار میتوانند اشکال مختلفی داشته باشند، از جمله افزایش فروش، درآمد، سطح رضایت مشتری و جایگاه برند، در میان بسیاری موارد دیگر.
۲. انجام تجزیه و تحلیل SWOT
هدف از استراتژی کسبوکار، استفاده از نقاط قوت یک کسبوکار و به حداقل رساندن تأثیر نقاط ضعف آن است. این دو مورد عوامل داخلی هستند. نقاط قوت یک شرکت میتوانند به مزایای رقابتی تبدیل شوند که میتوانند منجر به رشد کسبوکار شوند. انواع مختلفی از نقاط قوت و ضعف کسبوکار وجود دارد، مانند مقیاس، سرعت یا تحقیق و توسعه، فقط برای نام بردن چند مورد. تهدیدها و فرصتها به عوامل خارجی مانند رقبا یا یک بازار بکر اشاره دارند. یک استراتژی کسبوکار موفق همه این عوامل را برای تعیین چگونگی ایجاد، بازاریابی و فروش یک محصول یا خدمات در نظر میگیرد، و تجزیه و تحلیل SWOT یک نقطه شروع عالی است.
۳. تدوین استراتژی کسبوکار و طرح راهبردی
پس از تکمیل تجزیه و تحلیل SWOT خود، میتوانید یک استراتژی کسبوکار ایجاد کنید که برای کمک به جایگاهیابی شرکت شما در بازار طراحی شده است. استراتژی کسبوکار شما نحوه تولید، بازاریابی و فروش محصول یا خدمات خود را بر اساس تجزیه و تحلیل داخلی و خارجی هدایت میکند. علاوه بر این، توصیه میشود از یک ماتریس برنامه ریزی سناریو برای تخمین میزان موفقیت استراتژی کسبوکار شما در سناریوهای مختلف استفاده کنید.
سپس، به یک طرح استراتژیک نیاز خواهید داشت تا توضیح دهید چگونه قصد دارید آن استراتژی کسبوکار را اجرا کنید. برای نظارت بر اجرای یک طرح استراتژیک کسبوکار، مدیران باید زمان، هزینهها و وظایف را مدیریت کنند.
بیشتر بخوانید: نرم افزار برنامه ریزی استراتژیک چیست؟
طرح استراتژیک در مقابل طرح کسب و کار
برنامه ریزی استراتژیک کلید موفقیت در کسبوکار است. یک کسبوکار با برنامه ریزی استراتژیک برای آینده میتواند به اهداف خود دست یابد. انجام این کار آسان نیست، اما هرچه بیشتر در مورد برنامه ریزی استراتژیک بدانید، شانس موفقیت شما بیشتر خواهد بود.
طرح استراتژیک کسب و کار چیست؟
یک طرح استراتژیک کسبوکار یک طرح اجرایی است که هدف آن تبدیل یک استراتژی کسبوکار به موارد عملی است که میتوانند در طول زمان اجرا شوند. طرحهای استراتژیک کسبوکار معمولاً در طول ۳ تا ۵ سال اجرا میشوند.
بیشتر بخوانید: مهم ترین مزایای برنامه ریزی استراتژیک فروش چیست؟
چگونه یک طرح استراتژیک کسب و کار تدوین کنیم؟
برای تدوین یک طرح راهبردی، باید سه سوال زیر را از خود بپرسید.
- کسبوکار اکنون کجاست؟
تا حد امکان اطلاعات مربوط به کسبوکار خود را جمعآوری کنید، از جمله عملیات داخلی و عوامل سودآوری آن. کسبوکار را با رقبا مقایسه کنید و شباهتها و تفاوتها را با جزئیات یادداشت نمایید. این یک مطالعه عملیاتی روزانه نیست، بلکه نگاهی گستردهتر به کسبوکار در ارتباط با خود و محیط آن است. اما زیادهروی نکنید؛ در مورد اهداف کسبوکار خود واقعبین باشید. در تحلیل خود بیطرف و منتقد باشید.
- میخواهید به کجا بروید؟
اکنون زمان آن رسیده است که اهداف سطح بالای خود را برای آینده تعیین کنید. با یک بیانیه چشمانداز، اهداف، ارزشها، تکنیکها و مقاصد شروع نمایید. به پنج سال یا بیشتر آینده نگاه کنید تا پیشبینی نمایید که میخواهید کسبوکار در آن زمان کجا باشد. این بدان معناست که مشخص کنید تمرکز کسبوکار در آینده چه خواهد بود. آیا این تمرکز با وضعیت فعلی متفاوت خواهد بود و چه مزایای رقابتی در بازار دارید؟ اینجاست که شما پایه و اساس را میسازید و تغییرات را آغاز میکنید.
- چگونه میتوانید به آنجا برسید؟
هنگامی که میدانید کجا هستید و میخواهید به کجا بروید، زمان برنامه ریزی است. چه تغییراتی در ساختار، تأمین مالی و غیره برای رسیدن کسبوکار به آنجا لازم است؟ بهترین راه برای اجرای آن تغییرات، بازه زمانی با ضربالاجلها و نحوه تأمین مالی آن را تعیین کنید. به یاد داشته باشید، این نگاهی کلی به کسبوکار است، بنابراین اقدامات عمدهای مانند تنوعبخشی، رشد موجود، اکتساب و سایر مسائل عملکردی را در نظر بگیرید. یک تجزیه و تحلیل شکاف میتواند در اینجا کمک بزرگی باشد.
هنگامی که به سوالات فوق پاسخ دادید و راهی برای دستیابی به اهداف بلندمدت تعیینشده در طرح استراتژیک دارید، گام بعدی اطمینان از داشتن فرد مناسب برای مدیریت تمام اجزای متحرک آن است. او باید تحلیلی، یک متفکر خلاق و قادر به درک جزئیات عملیاتی باشد. این بدان معنا نیست که طرح استراتژیک توسط یک نفر رهبری میشود. بهتر است این کار را به تنهایی انجام ندهید؛ به دنبال نظرات دیگران باشید. افراد سازمان شما، از پایینترین تا بالاترین سطح، همگی منابع عالی برای ارائه دیدگاه از منظر خود هستند. فراموش نکنید که نظر ذینفعان، از جمله مشتریان، مشاوران و کارشناسان را نیز در نظر بگیرید.
بیشتر بخوانید: مراحل برنامه ریزی استراتژیک زنجیره تامین چیست؟
اجزای اصلی یک طرح استراتژیک کسب و کار
برای ایجاد یک طرح استراتژیک قوی، ابتدا باید درک کاملی از کسبوکاری که قرار است توسعه یابد، وجود داشته باشد. کسبوکار چگونه کار میکند؟ کسبوکار در مقایسه با رقبا در بازار در چه جایگاهی قرار دارد؟ یک طرح استراتژیک بر اساس عناصر بنیادی زیر بنا میشود:
- بیانیه ماموریت
بیانیه ماموریت شرح میدهد که شرکت شما چه کاری انجام میدهد.
- بیانیه چشمانداز
بیانیه چشمانداز توضیح میدهد که شرکت شما انتظار دارد در آینده کجا باشد.
- ارزشهای محوری
اصول راهنمایی که فرهنگ سازمانی شرکت شما را شکل میدهند.
- اهداف کسبوکار
در نظر بگیرید از تکنیک تعیین اهداف اسمارت (SMART) استفاده کنید. این به سادگی به معنای تعیین اهداف مشخص، قابل اندازهگیری، دستیافتنی، مرتبط و دارای محدودیت زمانی است که شرکت شما میخواهد به آنها دست یابد.
- تحلیل SWOT
عوامل خارجی و داخلی که محیط رقابتی کسبوکار شرکت شما را تشکیل میدهند.
- برنامه اقدام
طرحی که مراحل لازم برای دستیابی به اهداف کسبوکار سازمان شما را تشریح میکند.
- امور مالی
بخشی که انتظارات عملکرد مالی، بودجه و منابع مورد نیاز برای اجرای برنامه اقدام را نشان میدهد.
- سنجههای عملکرد
شاخصهای عملکردی که برای اندازهگیری اثربخشی برنامه اقدام استفاده خواهند شد. هرگز فراموش نکنید که طرح استراتژیک خود را با واقعیت بررسی کنید. علاوه بر دستیافتنی بودن، باید برای محیط کسبوکار، منابع و بازار شما نیز عملی باشد.
بیشتر بخوانید: کاربرد برنامهریزی استراتژیک در کسبوکارها چیست؟
نمونه طرح استراتژیک کسب و کار
اکنون به یک نمونه ساده از طرح استراتژیک کسبوکار نگاهی میاندازیم. این یک طرح استراتژیک برای یک شرکت ساختمانی کوچک است.
۱. ماموریت، چشمانداز و ارزشهای محوری
بیانیه ماموریت: ساخت فضاهای مسکونی که رفاه مشتریان ما را تامین کند.
بیانیه چشمانداز: ارائه بهترین تجربه ساخت و ساز به مشتریان خود و گسترش برند خود در سراسر جهان.
ارزشهای محوری: نوآوری پایدار و احترام به محیط زیست.
۲. اهداف کسبوکار
هدف کسبوکار ۱: افزایش حاشیه سود عملیاتی از ۱۵٪ به ۲۰٪ در طول سال آینده.
هدف کسبوکار ۲: کاهش ۵٪ هزینههای عملیاتی در طول فصل آینده.
هدف کسبوکار ۳: افزایش ۱۰٪ تعداد قراردادهای جدید منعقد شده در طول سال آینده.
۳. تحلیل SWOT
نقاط قوت: تأمین مالی در دسترس، دیدهشدن برند و دانش فنی.
نقاط ضعف: کمبود تجهیزات حفاظت فردی (PPE)، سرمایه انسانی و تخصص در زمینههای ساختمانی مانند لولهکشی، کارهای برقی و بنایی که نیاز به پیمانکاران فرعی دارد.
فرصتها: کمبود شرکتهای ساختمانی دوستدار محیط زیست در بازار.
تهدیدها: شرکتهای ساختمانی بزرگتر برای قراردادها در منطقه رقابت میکنند.
۴. برنامه اقدام
هدف کسبوکار ۱: برای افزایش حاشیه سود عملیاتی، کارمندان جدید با تجربه در لولهکشی، کارهای برقی و بنایی استخدام خواهند شد تا هزینههای پیمانکاران فرعی کاهش یابد. این کار باید تا پایان سه ماهه اول انجام شود.
هدف کسبوکار ۲: برای کاهش هزینههای عملیاتی، شرکت اقدام به خرید زمین، ساختمان، ماشینآلات و تجهیزات خواهد کرد. با انجام این کار، شرکت دیگر تجهیزات را از اشخاص ثالث اجاره نخواهد کرد که این امر هزینههای عملیاتی را در میانمدت و بلندمدت به میزان قابل توجهی کاهش میدهد.
هدف کسبوکار ۳: برای افزایش تعداد قراردادهای جدید منعقد شده، تیم رهبری سرمایهگذاری بیشتری در بخشهای روابط عمومی، بازاریابی و تبلیغات خواهد کرد. این شرکت همچنین در پستهای کلیدی برای فرآیند مناقصه ساخت و ساز مانند برآوردگران قرارداد سرمایهگذاری خواهد کرد.
امور مالی: این بخش به تفصیل هزینههای مربوط به موارد کاری در برنامه اقدام و همچنین مزایای مالی مورد انتظار برای شرکت را توضیح خواهد داد.
بیشتر بخوانید: مزایای برنامه ریزی استراتژیک مهندسی صنایع چیست؟
دلایل اهمیت برنامه ریزی استراتژیک کسب و کار
برنامهریزی استراتژیک کسب و کار یک فرآیند حیاتی است که به سازمانها کمک میکند تا مسیر خود را در چشمانداز پویای تجارت مشخص نمایند، منابع خود را به طور مؤثر تخصیص دهند و به مزیت رقابتی پایدار دست یابند. در اینجا به برخی از دلایل اهمیت و مزایای این فرآیند کلیدی اشاره میکنیم:
- تعیین جهت و تمرکز:
برنامهریزی استراتژیک به سازمان کمک میکند تا اهداف بلندمدت خود را به وضوح تعریف کند و مسیر دستیابی به آنها را مشخص سازد. این فرآیند با تعیین مأموریت، چشمانداز و ارزشهای اصلی سازمان، یک چارچوب روشن برای تصمیمگیریها و اقدامات فراهم میکند. بدون یک برنامه استراتژیک مدون، سازمان ممکن است بدون هدف مشخص و در واکنش به فشارهای کوتاهمدت عمل کند و در نتیجه منابع خود را هدر دهد و از دستیابی به اهداف اصلی خود باز بماند.
- تخصیص بهینه منابع:
برنامهریزی استراتژیک به مدیران کمک میکند تا منابع محدود سازمان، شامل منابع مالی، انسانی و فناوری، را به طور مؤثر و کارآمد تخصیص دهند. با درک اولویتها و اهداف استراتژیک، سازمان میتواند تصمیمات آگاهانهتری در مورد سرمایهگذاریها، استخدامها و تخصیص بودجه اتخاذ کند. این امر از هدر رفتن منابع در فعالیتهای کماهمیت جلوگیری کرده و اطمینان حاصل میکند که منابع در راستای دستیابی به اهداف استراتژیک به کار گرفته میشوند.
- ایجاد مزیت رقابتی:
برنامهریزی استراتژیک به سازمان کمک میکند تا نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کرده و فرصتها و تهدیدهای موجود در محیط کسب و کار را ارزیابی کند. این تحلیل به سازمان امکان میدهد تا استراتژیهایی را تدوین کند که از نقاط قوت خود بهرهبرداری کرده، ضعفهای خود را پوشش داده و از فرصتها استفاده کند و در عین حال تهدیدها را به حداقل برساند. این فرآیند در نهایت منجر به ایجاد یک مزیت رقابتی پایدار برای سازمان در بازار میشود.
- بهبود تصمیمگیری:
برنامهریزی استراتژیک یک چارچوب منطقی برای تصمیمگیری در سطوح مختلف سازمان فراهم میکند. هنگامی که اهداف و استراتژیهای کلی سازمان مشخص شده باشند، مدیران میتوانند تصمیمات تاکتیکی و عملیاتی را در راستای این اهداف اتخاذ کنند. این امر انسجام و هماهنگی در تصمیمگیریها را افزایش داده و از تصمیمات متناقض و ناسازگار جلوگیری میکند.
- افزایش آمادگی برای تغییر:
محیط کسب و کار همواره در حال تغییر است و سازمانها باید قادر به انطباق با این تغییرات باشند. برنامهریزی استراتژیک با در نظر گرفتن روندهای آتی و احتمالات مختلف، سازمان را برای مواجهه با تغییرات پیشبینی نشده آماده میکند. این فرآیند به سازمان کمک میکند تا سناریوهای مختلف را ارزیابی کرده و برنامههای احتمالی برای واکنش به آنها تدوین کند.
- بهبود ارتباطات و هماهنگی:
فرآیند برنامهریزی استراتژیک معمولاً شامل مشارکت مدیران و کارکنان از بخشهای مختلف سازمان است. این امر به بهبود ارتباطات بین بخشهای مختلف کمک کرده و درک مشترکی از اهداف و استراتژیهای سازمان ایجاد میکند. هنگامی که همه افراد در سازمان از جهت حرکت و اولویتها آگاه باشند، هماهنگی و همکاری بین آنها افزایش مییابد.
- افزایش مسئولیتپذیری:
برنامهریزی استراتژیک با تعیین اهداف مشخص و قابل اندازهگیری، مسئولیتپذیری را در سطوح مختلف سازمان افزایش میدهد. هنگامی که افراد و تیمها مسئول دستیابی به اهداف خاصی باشند، انگیزه بیشتری برای عملکرد خوب خواهند داشت. همچنین، وجود معیارهای مشخص امکان ارزیابی عملکرد و شناسایی نقاط قوت و ضعف را فراهم میکند.
- جذب و حفظ استعدادها:
سازمانهایی که دارای یک برنامه استراتژیک روشن و جذاب هستند، معمولاً در جذب و حفظ استعدادهای برتر موفقتر عمل میکنند. کارکنان تمایل دارند در سازمانهایی کار کنند که دارای چشمانداز مشخصی بوده و فرصتهای رشد و پیشرفت را برای آنها فراهم میکنند. یک برنامه استراتژیک قوی میتواند تصویر مثبتی از آینده سازمان ایجاد کرده و افراد با استعداد را جذب کند.
- افزایش ارزش سهامداران:
در نهایت، برنامهریزی استراتژیک با بهبود عملکرد کلی سازمان، افزایش سودآوری و کاهش ریسکها، به افزایش ارزش سهامداران منجر میشود. سرمایهگذاران معمولاً به سازمانهایی که دارای برنامههای استراتژیک مدون و قابل اعتماد هستند، اعتماد بیشتری دارند و تمایل بیشتری به سرمایهگذاری در آنها نشان میدهند.در مجموع، برنامهریزی استراتژیک یک سرمایهگذاری ارزشمند برای هر کسب و کاری است که به دنبال موفقیت پایدار در بلندمدت است. این فرآیند نه تنها به تعیین جهت و تمرکز کمک میکند، بلکه با تخصیص بهینه منابع، ایجاد مزیت رقابتی، بهبود تصمیمگیری و افزایش آمادگی برای تغییر، سازمان را در مسیر رشد و شکوفایی قرار میدهد. عدم توجه به برنامهریزی استراتژیک میتواند سازمان را در معرض ریسکهای مختلف قرار داده و دستیابی به اهداف بلندمدت را دشوار سازد.
بیشتر بخوانید: نرم افزار برنامه ریزی استراتژیک رایگان چیست؟ بهترین نرم افزار برنامه ریزی استراتژیک
نتیجه گیری:
طرح استراتژیک نوعی طرح کسب و کار است، اما بین این دو تفاوتهایی وجود دارد. در حالی که طرح استراتژیک برای پیادهسازی و مدیریت جهت استراتژیک یک کسب و کار است، طرح کسبوکار اغلب سندی است که یک کسبوکار راهاندازی میکند. طرح کسبوکار عمدتاً برای تأمین بودجه سرمایهگذاری یا هدایت عملیات استفاده میشود، و این دو طرح بازههای زمانی متفاوتی را در تاریخچه کسبوکار هدف قرار میدهند. از طرح استراتژیک برای بررسی یک دوره آتی، معمولاً بین سه تا پنج سال، استفاده میشود. طرح کسبوکار معمولاً برای یک سال آینده تنظیم میشود. طرح استراتژیک تمرکز، جهت و اقداماتی را برای کمک به رشد کسبوکار از نقطه فعلی به سهم بازار بیشتر در آینده ارائه میدهد.
در کارمیز، ما بر این باوریم که مدیریت استراتژیک مؤثر یک سفر مداوم یادگیری و سازگاری است و نرم افزار برنامه ریزی استراتژیک ما به کسب و کار شما کمک می کند تا دقیقاً به آن دست یابد. نظرات شما برای ما ارزشمند است! برای کمک به ارتقای کیفیت مقالات و تکمیل موضوعات مطرحشده، دیدگاه خود را در انتهای این مقاله ثبت کنید. مقالات مرتبط با موضوع برنامه ریزی استراتژیک کسب و کار نیز برای مخاطبان سایت کارمیز به اشتراک گذاشته شده است. همچنین اگر مایل به دریافت مشاوره یا آشنایی بیشتر با امکانات نرم افزار کارمیز هستید، از طریق ارسال فرم با ما در ارتباط باشید.