مدیریت بازاریابی استراتژیک سابقه ای طولانی دارد و از 30 سال گذشته تا به امروز تحول چشمگیری داشته است. در این مقاله به بررسی مفهوم، مزایا و اهمیت مدیریت بازاریابی استراتژیک در کسب وکارها می پردازیم و گام های مربوط به اجرای یک برنامه بازاریابی استراتژیک را بیان می کنیم.
مقدمه ای بر مدیریت بازاریابی استراتژیک
ما اکنون در دوره مدیریت استراتژیک زندگی می کنیم که از دهه 1960 شروع شد. مدیریت بازاریابی استراتژیک همه تغییرات قبلی خود را در خود جای داده و آنها را در یک استراتژی واحد ادغام می کند. در تمام تغییرات آنها، همه رویکردها برای مدیریت بهتر برنامه فعلی در نظر گرفته شده است.
مدیریت بازاریابی استراتژیک چیست؟
مدیریت بازاریابی استراتژیک اصطلاحی است که فرآیند اجرای ماموریت شرکت شما از طریق روش های دقیق و استراتژیک را توصیف می کند. البته همه اینها برای به حداکثر رساندن اثربخشی استراتژی بازاریابی فعلی شما بود. مدیریت بازاریابی استراتژیک در هسته خود تصمیمات استراتژیک را در یک استراتژی بازاریابی برای بهبود آن استراتژی اتخاذ می کند.
بیشتر بخوانید: مدیریت پروژه چیست؟ مراحل فرایند مدیریت پروژه در کسب وکار
چرا مدیریت بازاریابی استراتژیک برای کسب وکارها اهمیت دارد؟
مدیریت بازاریابی استراتژیک نقش حیاتی و محوری در موفقیت بلندمدت سازمانها ایفا میکند، چرا که با تمرکز بر تحلیل محیط داخلی و خارجی، شناسایی فرصت ها و تهدیدها، و تعیین اهداف بلندمدت بازاریابی، امکان اتخاذ تصمیمات هوشمندانهتر و کارآمدتر را فراهم میسازد. این نوع مدیریت با ایجاد هماهنگی میان منابع سازمان و نیازهای بازار، زمینهساز خلق مزیت رقابتی پایدار میشود و به سازمان کمک میکند تا در بازارهای پویای امروزی، انعطافپذیری بیشتری در برابر تغییرات داشته باشد. از سوی دیگر، مدیریت بازاریابی استراتژیک با تدوین استراتژیهای دقیق برای جذب، حفظ و گسترش پایگاه مشتریان، موجب بهینهسازی عملکرد بازاریابی و افزایش اثربخشی فعالیتهای تبلیغاتی و ترویجی میشود. همچنین با پایش مستمر نتایج و بازخوردگیری از بازار، امکان اصلاح مسیرها و بهبود مستمر فراهم میگردد. در نهایت، اهمیت این نوع مدیریت در آن است که چشمانداز کلاننگرانهای به سازمان میبخشد و موجب انسجام، انسجام و تمرکز بیشتر در تلاشهای بازاریابی میشود، که این امر در دنیای رقابتی و پرشتاب امروز، یک ضرورت اجتنابناپذیر به شمار میرود.
فازهای مدیریت بازاریابی استراتژیک چیست؟
در این بخش به بررسی مراحل و فازهای مختلف مدیریت بازاریابی استراتژیک خواهیم پرداخت و اهمیت هر یک از آنها را تحلیل خواهیم کرد.
1. بودجه بندی
شرکت ها در ابتدا از اصطلاح «بودجه سازی» برای اعمال همه چیز، از مدیریت استراتژیک گرفته تا بازاریابی و… در این میان استفاده کردند. این رویکرد در درجه اول مربوط به بودجه بندی و سیستم های کنترل بود، همانطور که از نام این تکنیک مشخص است. وقتی نوبت به برنامه های بازاریابی و ممیزی میرسد، این روش برای مدیریت آنها بر بودجه و اشکال متعدد آن تکیه میکند.
2. برنامه ریزی بلند مدت
پس از تکمیل بودجه، برنامه ریزی بلندمدت با تغییر تاکید بر پیش بینی ضروری شد. امکان پیش بینی فروش، هزینه و سود و مدیران پروژه بر اساس روندهای فعلی بازار وجود داشت.
3. تدوین برنامه استراتژیک
زمانی که شرکت ها برنامه ریزی استراتژیک را در دهههای 1970 و 1980 اجرا کردند، تأکید بر جهتگیری کلی و کنترل بر برنامه ریزی بود. با وجود اینکه برخی پیشبینی ها درگیر بود، تمرکز اصلی روی جنبه تجاری همه چیز بود.
نمونه هایی از مدیریت بازاریابی استراتژیک
به خاطر داشته باشید که مدیریت بازاریابی استراتژیک مستلزم اتخاذ تصمیمات استراتژیک در چارچوب برنامه بازاریابی فعلی شما برای به حداکثر رساندن اثربخشی پروژه شما است. این را می توان با استراتژی بازاریابی استفاده شده توسط اپل در توسعه محصول و بازاریابی خود نشان داد.
قبل از اینکه شوق گوشیهای هوشمند جهان را فرا بگیرد، انتخاب های زیادی از گوشی ها در بازار وجود نداشت. اپل با تکنیک های مدیریت بازاریابی استراتژیک خود وارد عمل می شود. آنها تقاضای یک محصول را در بازار دیدند و اقدامات لازم را برای تدوین و اجرای استراتژی انجام دادند. آنها موفق بودند. این روزها تقریباً همه یک آیفون در جیب خود دارند.
در حقیقت، در سال های اولیه اپل، این شرکت تمام تصمیمات خود را بر اساس پیش بینی ها و برنامه ریزی استراتژیک می گرفت. به عنوان مثال، لوگوی اپل در طراحی نسبتاً ساده است زیرا این شرکت میخواست آن را به خاطر بسپارد. در نتیجه، نام «اپل» را به خود اختصاص داد.
ترکیب این تصمیمات و اجرای مدیریت بازاریابی استراتژیک آنها باعث شد تا شهرت بین المللی آنها ممکن شود.
نمونه عالی دیگر تسلا است که تنها در چند سال کوتاه شاهد تغییرات قابل توجهی بوده است. تسلا زمانی وارد بازار شد که بیشتر آنها معتقد بودند که خودروهای برقی چیزی جز صرفه جویی کسل کننده نیستند و او صنعت را به طرز چشمگیری متحول کرد. تسلا به دلیل تلاشهای مدیریت بازاریابی هوشمند، بهطور گسترده به عنوان اولین تولیدکننده خودروهای الکتریکی لوکس در جهان شناخته میشود.
مثال بعدی اسپاتیفای می باشد. تیم اسپاتیفای یک فرصت استراتژیک چشمگیر را برای دسترسی بیشتر به موسیقی مشاهده کردند. بهجای بارگیری آیپاد یا سیدیهای در حال چرخش، اسپاتیفای روی فرصت استراتژیک ارائهشده توسط استریم تمرکز کرد – همه موسیقیهای شما، همیشه، در هر مکانی. این استراتژی ساده آنها را به یکی از بزرگترین برندهای جهان تبدیل کرده است.
آخرین نمونه شرکت بزرگ نایک می باشد. استراتژی نایک در اولین روزهای خود ساده بود – باز کردن ورزش برای همه. قبل از شعار «فقط انجامش بده» (و شعار نمادین) برند، سلامتی و تناسب اندام میتوانست مانند یک فروشگاه بسته به نظر برسد. با این یک عبارت الهام بخش، استراتژی نایک میلیون ها نفر را تشویق کرد که بیرون بروند و فقط این کار را انجام دهند.
بیشتر بخوانید: کاربرد برنامهریزی استراتژیک در کسبوکارها چیست؟
آیا مدیریت بازاریابی استراتژیک، برای شرکت من نیاز است؟
این سوال اجتناب ناپذیر مطرح می شود: آیا مدیریت بازاریابی استراتژیک برای تیم شما مناسب است؟ راه حل این سوال نسبتاً ساده است. بله، اگر شما و تیمتان برای دستیابی به نکات مثبت، مایل به مبارزه با نکات منفی باشید، امکان موفقیت وجود دارد.
با این حال، همانطور که قبلاً بیان کردیم، مهم نیست که چگونه از منظرهای مختلف به آن نگاه کنید، نکات منفی وجود خواهد داشت. برای کسانی که مسئول یک سازمان بزرگ با پول زیادی برای خرج کردن در بودجه هستند، تصمیم گیری اشتباه ممکن است آنقدر که به نظر می رسد مضر نباشد. وقتی صحبت از یک شرکت کوچک با تعداد انگشت شماری از افراد باشد، یک خطای جزئی ممکن است عواقب مخربی برای کل سازمان داشته باشد.
مهمترین مرحله تحقیق است. روندهای بازار، رقابت و نیازهای مشتری همگی در هنگام تصمیم گیری دقیق و ریسک های محتاطانه در نظر گرفته می شوند.
از سوی دیگر، شرکت بدون یک برنامه بازاریابی مشخص نمی تواند به طور موثر عمل کند. فعالیت ها منابع، پول و زمان را هدر می دهند. یک شرکت ممکن است روی چیز اشتباهی سرمایه گذاری کند. رفتار ممکن است درست باشد، اما پیام نادرست است. از طرف دیگر، ممکن است این فعالیت مناسب باشد، اما هدف آن بازار بد است.
چیزی که موضوع را بدتر می کند این است که یک شرکت بدون رویکرد بازاریابی برنامه ریزی شده اغلب نمی تواند نتایج را به درستی اندازه گیری کند. این ممکن است هزاران دلار برای سازمان ها هزینه داشته باشد که اگر مکانیسمهای ردیابی مناسب وجود داشت، میتوانستید خیلی زودتر آن را دریافت کنید.
بیشتر بخوانید: نرم افزار مدیریت استراتژیک رایگان فارسی | اجرای استراتژی کسب وکار بدون پرداخت هزینه!
مراحل اجرای برنامه بازاریابی استراتژی چیست؟
حالا که به اصول اولیه دست پیدا کردید، بیایید کمی تاکتیکی تر باشیم. در اینجا نحوه ایجاد یک برنامه بازاریابی استراتژیک تنها در نه مرحله آورده شده است.
1. ارزیابی بازاریابی
قبل از اینکه در مورد آنچه ممکن است در آینده موثر باشد فکر کنید، مهم است که به گذشته نگاه کنید. حتی الامکان به عقب برگردید و یک ارزیابی بازاریابی انجام دهید، یعنی فهرستی از تمام فعالیت های بازاریابی به همراه نتایج آنها را تهیه کنید. این به شما کمک می کند تا برنامه بازاریابی استراتژیک خود را به خوبی تنظیم کنید.
2. جمع آوری تحقیقات بازار
گام بعدی این است که به وضوح درک کنید که کسب و کار شما در کجای بازار قرار دارد. این به شما کمک میکند تا یک جهت استراتژیک به شما بدهد، و بهتر است با انجام تحقیقات بازار با کاربران یا مشتریان هدف خود کشف کنید.
3. درک مخاطبان خود
اکنون که نتایج تحقیقات بازار خود را دریافت کرده اید، گام بعدی شما این است که دقیقاً چه کسی را در برنامه بازاریابی استراتژیک خود هدف قرار دهید، مشخص کنید. این ممکن است یک گروه جمعیتی، اجتماعی-اقتصادی، سن، جنسیت و غیره باشد.
4. توسعه موقعیت یابی و پیام رسانی
کمپین های بازاریابی در پیام رسانی زنده می شوند و می میرند. در این مرحله از توسعه استراتژی، دقیقاً مشخص کنید و مستندسازی کنید که میخواهید موقعیت برند شما چگونه باشد و میخواهید مشتریان شما را چگونه در بازار ببینند.
5. نعیین اهداف شرکت و بازاریابی
یکی از اهداف اصلی بازاریابی استراتژیک این است که تلاش های خود را با اهداف و اهداف کلی شرکت خود هماهنگ کنید – و اکنون زمان انجام آن فرا رسیده است.
6. تعیین بودجه
بحث پول است، به خصوص وقتی صحبت از دسترسی کمپین های بازاریابی شما به میان می آید. دقیقاً تصمیم بگیرید که اکنون چه چیزی را می خواهید خرج کنید، و در نهایت بودجه خود را بیشتر از این کاهش نمی دهید.
7. توسعه کمپین های بازاریابی
اکنون زمان عملی شدن است. شروع به توسعه کمپین های بازاریابی خاص بر اساس کانال هایی کنید که به احتمال زیاد به مشتری هدف خود دسترسی دارید.
8. ایجاد جدول زمانی پیاده سازی
زمانبندی همه چیز است، بنابراین تاریخهای پروازی خاصی را برای کمپینهای خود تعیین کنید، قبل از اینکه پخش زنده شوند. این همچنین در ارزیابی نتایج کمک خواهد کرد.
9. ارزیابی و بهبود
گام نهایی در توسعه یک برنامه بازاریابی استراتژیک این است که نتایج کمپین های خود را بررسی کنید تا ببینید چه چیزی مؤثر بوده (یا چه چیزی نبوده) تا بتوانید دفعه بعد تغییراتی ایجاد کنید.
تحلیل محیط داخلی و خارجی در بازاریابی استراتژیک چگونه است؟
تحلیل محیط داخلی و خارجی نخستین گام در فرآیند بازاریابی استراتژیک بهشمار میرود، زیرا تصمیمگیریهای کلان بازاریابی بدون درک دقیق از شرایط پیرامونی و ظرفیتهای درونسازمانی ممکن نیست. در این مرحله، محیط داخلی شامل منابع، توانمندیها، ساختار سازمانی، فرهنگ و فرآیندهای درونی سازمان تحلیل میشود تا نقاط قوت و ضعف شناسایی گردند. همزمان، محیط خارجی شامل عوامل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فناوری، رقبا، مشتریان و سایر نیروهای بازار بررسی میشود تا فرصتها و تهدیدهای پیشرو بهدرستی درک شوند. ابزارهایی مانند تحلیل سوات(SWOT) و پستل(PESTLE) کمک میکنند تا تصویر جامعی از وضعیت کلی سازمان ترسیم گردد، که مبنای تدوین استراتژیهای مؤثر بازاریابی خواهد بود.
بیشتر بخوانید: مدیریت استراتژیک کسب وکار چیست؟|مفهوم، مزایا و مدل های مختلف مدیریت استراتژیک کسب وکار
تدوین اهداف و استراتژی های بازاریابی بلندمدت چگونه است؟
پس از تحلیل جامع محیط داخلی و خارجی، نوبت به تعیین اهداف بازاریابی بلندمدت میرسد که باید با مأموریت و چشمانداز کلان سازمان هماهنگ باشد. این اهداف باید مشخص، قابل اندازهگیری، دست یافتنی، مرتبط و زماندار (SMART) باشند تا مسیر روشنی برای تلاش های بازاریابی فراهم کنند. در کنار تعیین اهداف، تدوین استراتژیهایی که منجر به تحقق این اهداف شوند، از اهمیت زیادی برخوردار است. استراتژیهای بازاریابی باید منعکسکننده چگونگی ورود به بازارها، نحوه پاسخگویی به نیازهای مشتریان، تعیین جایگاه برند و استفاده بهینه از منابع سازمان باشند. تدوین موفق این استراتژیها، جهتگیری کلی فعالیتهای بازاریابی را مشخص کرده و سازمان را در دستیابی به رشد پایدار یاری میدهد.
تقسیم بندی بازار و انتخاب بازار هدف در بازاریابی استراتژی چگونه است؟
تقسیم بندی بازار (Segmentation) یکی از اصول بنیادین در بازاریابی استراتژیک است که با هدف شناخت دقیقتر مشتریان و نیازهای متنوع آنان انجام میشود. این فرآیند شامل شناسایی گروههای مختلف مشتریان بر اساس معیارهایی نظیر ویژگیهای جمعیتشناختی، روانشناختی، جغرافیایی و رفتاری است. پس از تقسیم بازار، سازمان باید جذابترین بخشها را به عنوان بازار هدف (Target Market) انتخاب کند؛ یعنی بخشهایی که بیشترین پتانسیل سودآوری و همراستایی با توانمندیهای سازمان را دارند. انتخاب صحیح بازار هدف باعث تمرکز منابع بازاریابی، افزایش اثربخشی پیامهای تبلیغاتی و برقراری ارتباط بهتر با مشتریان میشود و در نهایت به بهبود نتایج بازاریابی کمک میکند.
چگونه مدیریت بازاریابی استراتژیک باعث ایجاد و حفظ مزیت رقابتی پایدار می شود؟
مزیت رقابتی پایدار عاملی کلیدی در موفقیت بلندمدت سازمانها در بازارهای رقابتی است، زیرا به آنها امکان میدهد در برابر رقبا برتری داشته باشند و وفاداری مشتریان را جلب کنند. این مزیت میتواند ناشی از عوامل مختلفی همچون نوآوری در محصول، کیفیت بالا، قیمت مناسب، خدمات متمایز، برند قدرتمند یا روابط مؤثر با مشتریان باشد. مهمتر از ایجاد مزیت رقابتی، حفظ آن در طول زمان است که نیازمند نوآوری مستمر، پاسخگویی به تغییرات بازار، سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه، و ارتقای مستمر تجربه مشتریان است. سازمانهایی که بتوانند مزیت رقابتی خود را تثبیت کنند، میتوانند سهم بازار بیشتری کسب کرده و در برابر تهدیدهای محیطی تابآوری بالاتری داشته باشند.
نقش تحقیقات بازار در تصمیم گیری های استراتژیک چیست؟
تحقیقات بازار بهعنوان یکی از ابزارهای اصلی تصمیمگیری استراتژیک در بازاریابی، نقش مهمی در شناسایی نیازها، خواستهها و رفتارهای مشتریان ایفا میکند. این تحقیقات شامل جمعآوری، تحلیل و تفسیر دادههای مربوط به بازار، رقبا، روندها و نگرشهای مصرفکنندگان است که به مدیران بازاریابی کمک میکند تا تصمیماتی آگاهانهتر و واقعبینانهتر اتخاذ کنند. از طریق تحقیقات بازار، سازمان میتواند فرصتهای پنهان، تهدیدهای بالقوه، شکافهای موجود در بازار و نقاط ضعف رقبا را شناسایی کرده و استراتژیهای خود را بر اساس اطلاعات دقیق بنا کند. در نتیجه، استفاده صحیح از تحقیقات بازار موجب کاهش ریسکهای تصمیمگیری و افزایش اثربخشی اقدامات بازاریابی میگردد.
پیاده سازی و اجرای برنامه های بازاریابی استراتژیک چگونه است؟
پس از تدوین استراتژیهای بازاریابی، مرحله پیادهسازی آنها فرا میرسد که یکی از حساسترین بخشهای فرآیند مدیریت بازاریابی استراتژیک است. در این مرحله، برنامهها و اقدامات عملی متناسب با استراتژیهای طراحیشده باید با دقت و هماهنگی کامل اجرا شوند. تخصیص صحیح منابع، تعیین وظایف برای واحدهای مختلف، آموزش کارکنان، زمانبندی دقیق و نظارت مستمر از جمله عوامل کلیدی در اجرای موفق برنامه های بازاریابی هستند. همچنین ارتباط مؤثر میان بخشهای مختلف سازمان و اطمینان از همراستایی تلاشها با اهداف کلان، نقش حیاتی در تحقق نتایج مطلوب دارند. بدون اجرای صحیح، حتی بهترین استراتژیها نیز نمیتوانند تأثیر مثبتی بر عملکرد سازمان بگذارند.
بیشتر بخوانید: نرم افزار مدیریت کسب وکار چیست؟ | امکانات بهترین نرم افزار مدیریت کسب وکار فارسی
پایش و ارزیابی عملکرد استراتژی های بازاریابی چگونه است؟
پایش و ارزیابی عملکرد استراتژیهای بازاریابی آخرین مرحله از چرخه بازاریابی استراتژیک بوده و نقش کلیدی در تضمین اثربخشی و بهینهسازی اقدامات سازمان دارد. در این مرحله، عملکرد واقعی با اهداف از پیش تعیینشده مقایسه میشود تا میزان موفقیت و انحراف از برنامه مشخص گردد. استفاده از شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) مانند سهم بازار، نرخ بازگشت سرمایه، میزان فروش، وفاداری مشتری و اثربخشی کمپینهای تبلیغاتی به مدیران کمک میکند تا تصمیمات اصلاحی بهموقع اتخاذ کنند. همچنین ارزیابی مستمر، امکان یادگیری از تجربهها و بهبود استراتژیها در دوره های آتی را فراهم میسازد. در واقع، بدون این ارزیابیها، سازمان نمیتواند از چرخه یادگیری بهره ببرد و خود را با تغییرات محیطی سازگار کند.
مزایا و معایب مدیریت بازاریابی استراتژیک چیست؟
مدیریت بازاریابی استراتژیک مبتنی بر انطباق با بازار شما با تغییر محیط اطراف شما است. مهم نیست هدف نهایی شما چیست؛ آنچه مهم است مسیری است که برای رسیدن به آنجا طی می کنید. اجرای مدیریت بازاریابی استراتژیک در بخش کسب وکارها نسبتاً به خوبی درک و شناخته شده است.
مزایا:
1. درک بهتر از بازار
به دلیل مطالعه گسترده مورد نیاز برای اجرای صحیح مدیریت بازاریابی استراتژیک، بدون شک درک عمیق تری از بازار هدف خود خواهید داشت. انجام تحقیقات بازار در بازارهای داخلی و بین المللی و رقابت و روند بازار ضروری خواهد بود.
2. کمک به شناسایی جهت های استراتژیک
مدیریت استراتژی بازاریابی شما به صورت استراتژیک مستلزم قضاوت های نوآورانه تر است که با اهداف شرکت همخوانی بیشتری دارد.
3. پتانسیل سود دهی بالا
مدیریت بازاریابی استراتژیک، زمانی که به درستی انجام شود، می تواند مزایای خیره کننده ای برای تلاش های بازاریابی یک شرکت داشته باشد. این می تواند منجر به بهبود کنترل بر بودجه شرکت و افزایش کلی در دوام بلندمدت شرکت شود.
به طور کلی، به کارگیری این نوع مدیریت مزایای زیادی دارد. با مدیریت بازاریابی استراتژیک، شما در حال اتخاذ تصمیمات استراتژیک برای بهبود عملکرد کلی شرکت خود و درک بازار به عنوان یک کل هستید.
مدیریت بازاریابی استراتژیک دارای معایبی نیز می باشد. همانطور که مدیریت بازاریابی استراتژیک می تواند برای یک شرکت مفید باشد، برخی از معایب نیز در نظر گرفته می شود. در اینجا برخی از نکات منفی مدیریت بازاریابی استراتژیک وجود دارد که باید قبل از اجرای آن در نظر بگیرید.
معایب:
1. بودجه در مقابل هزینه های واقعی
همانطور که قبلاً بحث کردیم، مدیریت بازاریابی مؤثر اغلب نیاز به تصمیم گیری در چند ثانیه دارد که ممکن است مسیر یک کسب وکار را تغییر دهد. هزینه کمپین های بازاریابی و همچنین قیمت تبلیغات بالا است و حتی تجزیه و تحلیل و تحقیق ساده ممکن است منجر به زیان مالی شود. ممکن است انتخابی داشته باشید که تأثیر قابل توجهی بر هزینه کلی کمپین داشته باشد. اگر بودجه بیش از حد افزایش یابد، این باعث ضربه زدن به بودجه می شود.
2. زمان بر بودن
تحقیق و برنامه ریزی برای مدیریت بازاریابی استراتژیک می تواند زمان قابل توجهی را ببرد. برای اینکه فرآیند دقیق باشد، لازم است برنامه ریزی اولیه نیز دقیق باشد.
3. ریسک در سوددهی
انجام این قضاوت های استراتژیک ممکن است بهترین اقدام نباشد. آنها اغلب خطرناک هستند، بنابراین ممکن است پس از این دوره چیزی برای نشان دادن تلاش خود نداشته باشید. همانطور که می دانید، کمپین های بازاریابی، چه استراتژیک و چه غیر استراتژیک، اغلب ممکن است ماه ها طول بکشد تا موفقیت آمیز تلقی شوند. این بدان معناست که ممکن است در نهایت مقدار قابل توجهی از زمان خود و حتی زمان دیگران را نیز در تیم بازاریابی تلف کنید.
اینها تنها تعدادی از مهم ترین چالش ها هنگام درگیر شدن در فعالیت های مدیریت بازاریابی استراتژیک هستند.
نتیجه گیری
ایده پشت مدیریت بازاریابی استراتژیک این است که با تغییر شرایط اطراف خود، با بازار خود سازگار شوید. هدف ثابت می ماند، اما مسیری که شما را به سمت هدفتان هدایت می کند، می تواند تغییر کند. تحقیقات مربوط به اجرای صحیح مدیریت بازاریابی استراتژیک، ناگزیر به درک بهتر بازار داده شده شما ختم می شود. تحقیقات در مورد بازارهای داخلی و بین المللی، رقابت و روند بازار باید انجام شود. مدیریت بازاریابی استراتژیک شامل اتخاذ تصمیمات بهتری است که برنامه شما را با اهداف شرکت هماهنگ می کند. اگر به درستی اجرا شود، مدیریت بازاریابی استراتژیک می تواند نتایج چشمگیری برای یک کسب و کار به همراه داشته باشد. نتیجه می تواند مدیریت بهتر بودجه و افزایش کلی در طول عمر یک تجارت باشد. در مجموع، این سبک مدیریت مزایای زیادی دارد. با اجرای مدیریت بازاریابی استراتژیک، شما تصمیمات استراتژیک برای بهبود کسب و کار خود و درک خود از بازار به عنوان یک کل می گیرید.
نظرات شما برای ما ارزشمند است! برای کمک به ارتقای کیفیت مقالات و تکمیل موضوعات مطرحشده، دیدگاه خود را در انتهای این مقاله ثبت کنید. مقالات مرتبط با موضوع مدیریت بازاریابی استراتژیک نیز برای مخاطبان سایت کارمیز به اشتراک گذاشته شده است. همچنین اگر مایل به دریافت مشاوره یا آشنایی بیشتر با امکانات نرم افزار کارمیز هستید، از طریق ارسال فرم با ما در ارتباط باشید.