brush

نرم افزار

10:46 ق.ظ / 5 شهریور 1404

سطوح استراتژیک سازمان چیست؟

سطوح استراتژیک سازمان

در این مقاله به بررسی موضوع سطوح استراتژیک پرداخته ایم. در ابتدا ضمن ارائه مقدمه ای بر سطوح استراتژیک، تعریفی از استراتژی نیز مطرح نموده ایم. در ادامه سطوح استراتژیک را به تفصیل مورد تحلیل قرار داده ایم. سپس تفاوت در انواع سطوح استراتژیک و دلایل ایجاد یک استراتژی سازمانی را مورد بررسی قرار داده ایم. در نهایت نیز مزایای سطوح استراتژیک سازمان را تشریح نموده ایم. در واقع می توان گفت با مطالعه این مقاله به فهم مناسبی در زمینه موضوع سطوح استراتژیک دست خواهید یافت. در آخر می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

 

 

مقدمه ای بر سطوح استراتژیک

استراتژی‌ ها تاکتیک‌ هایی هستند که کسب‌ و کارها برای هدایت فعالیت‌ ها و ترویج رشد، آن‌ها را در عملیات خود ادغام می‌ کنند. سطوح استراتژی به یک مدل لایه‌ای اشاره دارد که شرکت‌های متعددی از آن برای افزایش بهره‌وری و احتمالاً گسترش به بازارهای جدید استفاده می‌نمایند. آشنایی با این سطوح می‌ تواند به شما کمک کند تا بفهمید چگونه از ابتکارات و اهداف توسعه یک کسب‌ و کار حمایت کنید. در این مقاله، ما سطوح استراتژیک را تعریف و توضیح می‌دهیم، نحوه اجرای آن‌ها توسط کسب‌ و کارها را مورد بحث قرار می‌ دهیم، مزایای رقابتی استراتژی در سطح کسب‌وکار را شرح می‌دهیم و مثال‌هایی ارائه می‌کنیم.

 

 

استراتژی چیست؟

استراتژی، نقشه یا طرحی از اقدامات است که یک سازمان یا فرد برای رسیدن به یک مقصد مشخص و اهداف بلندمدت خود ترسیم می‌کند. این مقصد توسط مجموعه ای از تصمیمات تعیین می‌شود که سازمان را از رقبای خود متمایز می‌نماید، از ویژگی‌ های منحصر به فرد سازمان نشأت می‌گیرد و تقلید از آن دشوار است. این یک موقعیت منحصر به فرد است که سازمان اتخاذ می‌ کند و تلاش‌ها را بر روی یک جهت واحد و مشخص متمرکز می‌ نماید. همواره باید به این نکات توجه داشت که استراتژی مجموعه‌ ای از اهداف بلند پروازانه و یک مجموعه از برنامه‌ های جدا از هم نیست. اهداف قدیمی جسورانه و مبهم مانند “ایجاد محصول با بالاترین کیفیت با کمترین هزینه ممکن” یا “رهبر بازار شدن” نیز استراتژی نیستند. رقیبان شما دقیقاً همین “استراتژی” را دنبال می‌ کنند. به یاد داشته باشید، تقلید از یک استراتژی خوب دشوار است. گرفتن بهترین شیوه‌ ها از رقبا و اعمال آنها در کسب و کار شما، نیز استراتژی نیست. عدم وجود یک تعریف واضح از استراتژی کسب و کار یک مشکل جدی در داخل یک سازمان است. این امر تشخیص بین استراتژی‌ های خوب و بد را دشوار می‌ کند. موفقیت بلندمدت در کسب و کار همیشه نتیجه یک استراتژی خوب و یک چشم انداز الهام‌بخش است. یک استراتژی بد حتی بزرگترین سازمان‌ها را نیز می‌تواند نابود کند. استراتژی بد غیرقابل اجرا یا نامربوط به محیط کسب و کار است. استراتژی بدی که غیرقابل اجرا است، بیش از حد بر مرحله برنامه‌ ریزی تمرکز دارد و یک عملیات کامل و تقریباً خطی را فرض می‌ کند. تغییر از استراتژی بد به خوب از درک تفاوت آنها شروع می‌ شود‌ و با پذیرش ابزار های مناسب به نتیجه می‌ رسد.

بیشتر بخوانید: استراتژی چیست؟| نحوه تدوین و اجرای صحیح استراتژی در کسب وکارها

 

سطوح استراتژیک سازمان چیست؟

هر رهبر کسب و کار باید با سطوح مختلف استراتژی آشنا باشد. استراتژی در اشکال مختلف وجود دارد: استراتژی یک شرکت چندملیتی با استراتژی یک استارتاپ متفاوت خواهد بود. با این حال، اصول آن ثابت خواهد ماند. برای درک نحوه تغییر استراتژی ها، سطوح استراتژی موجود و نحوه اعمال آنها در یک سازمان را بررسی خواهیم کرد و نتیجه اصلی این است که استراتژی برای همه است. شما نیازی نیست تا زمانی که کسب و کار شما به اندازه خاصی رشد کند، استراتژیک شوید. از موقعیت فعلی کسب و کار خود آگاه باشید تا بتوانید استراتژی مناسب برای سازمان خود را توسعه دهید و با آن رشد کنید.

بیشتر بخوانید: فرایند برنامه ریزی استراتژیک چیست؟

سطوح استراتژیک سازمانی

سطوح استراتژیک

استراتژیست ها اغلب به سه سطح استراتژی اشاره می کنند: استراتژی سطح سازمانی، استراتژی سطح کسب و کار و استراتژی سطح عملکردی. اما آنها یک سطح اساسی را که برای اجرای موفقیت آمیز استراتژی ضروری است، از دست می دهند: استراتژی سطح عملیاتی.
این مقاله اصول چهار سطح در مدیریت استراتژیک را تشریح می کند،

-استراتژی سطح سازمانی
-استراتژی سطح کسب وکار
-استراتژی سطح عملکردی
-استراتژی سطح عملیاتی

 

استراتژی سطح سازمانی

استراتژی سازمانی بالاترین سطح استراتژی در یک سازمان است. این استراتژی جهت کلی سازمان و ایده های سطح بالا را معین کرده و نحوه حرکت به سمت آن را نیز تعریف می کند. این برنامه ها معمولاً توسط رهبری، مانند مدیرعامل و مدیریت ارشد، ایجاد می شوند. به طور کلی، این گروه درک عمیقی از شرکت و دانش کسب و کاری استراتژیک مورد نیاز برای هدایت سازمان در مسیر درست دارند. یک استراتژی سازمانی معمولاً گسترده تر از سطوح دیگر استراتژی است. استراتژی ها در این سطح بیشتر مفهومی و آینده‌نگرانه نسبت به سطوح دیگر هستند. آنها معمولاً در بازه زمانی 3 تا 5 ساله گسترش می یابند. یک برنامه استراتژیک سازمانی معمولاً شامل موارد زیر است:

-معیارهای اصلی کسب و کار
-حوزه های تمرکز استراتژیک
-اهداف سازمانی
-اهداف استراتژیک
-مهمترین شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPIs)

چرا یک استراتژی سازمانی ایجاد کنیم؟

در برنامه استراتژیک سازمانی، شما در واقع نقشه راهی را ترسیم می کنید که سازمان شما باید در آن فعالیت نماید. این نقشه اصلی، صحنه را برای توسعه استراتژی های واحد کسب وکار و استراتژی های سطح عملکردی، همراه با برنامه های عملیاتی دقیق، فراهم می کند. این استراتژی ها، به نوبه خود، تصمیمات پایین دستی گرفته شده توسط کارمندان تمام سطوح را هدایت خواهند کرد. بنابراین، هر تصمیمی که در سازمان گرفته می شود، باید مستقیم یا غیرمستقیم به اهداف سازمانی استراتژی کمک کند. در کل هر سازمانی به یک استراتژی سازمانی نیاز دارد.

بیشتر بخوانید: فریم ورک های برنامه ریزی استراتژیک چیست؟

 

 

استراتژی سطح کسب و کار

استراتژی سطح کسب و کار دومین سطح در سلسله مراتب استراتژی است. استراتژی کسب و کار که به عنوان زیرمجموعه استراتژی سازمانی شناخته می‌شود، وسیله ای برای دستیابی به اهداف واحدهای کسب وکاری خاص در سازمان است. اهداف و ابتکارات استراتژیک؛ در استراتژی هر واحد کسب وکار، بر کسب مزیت رقابتی در بازار خاصی که واحد کسب و کار در آن فعالیت می کند، متمرکز خواهد بود. سازمان‌ها بسته به مزیت رقابتی که می‌خواهند کسب کنند، استراتژی‌های مختلفی در سطح کسب و کار اتخاذ می‌نمایند. سازمان‌ها در اینجا با تصمیمات مهمی روبرو هستند، مانند انتخاب استراتژی رشد، استراتژی تمایز یا پذیرش رویکرد رهبری هزینه. هر حوزه کسب وکار باید یک تصمیم استراتژیک اتخاذ کند و روشی را که برای نزدیک شدن به اهداف خود انتخاب خواهد کرد، تعریف کند.

 

مثال‌های استراتژی کسب و کار

یک بانک بزرگ نمونه‌ای عالی از سازمانی است که خدمات متعددی را در صنایع مختلف می‌فروشد. برای مثال، این بانک واحد های کسب و کار مانند بانکداری خرد، مدیریت سرمایه‌ گذاری و شرکت بیمه دارد. هر یک از این واحدهای کسب و کار اهداف متمایز و یک استراتژی واحد کسب وکاری متمایز برای دستیابی به آنها دارند.

مدیران میانی را در استراتژی کسب و کار بگنجانید

استراتژی‌ ها در سطح کسب و کار باید توسط معاونان و روسای واحدهای کسب و کار جهانی یا منطقه‌ای ساخته شوند. با این حال، گنجاندن سایر مدیران میانی در هر واحد کسب و کار نیز یکی از بهترین کارهایی است که می‌توان انجام داد. گنجاندن طیف وسیعی از مدیران از هر واحد کسب و کار برای شرکت در فرآیند استراتژی دارای دو مزیت اصلی است:

-افزایش پذیرش: مدیرانی که فرصت مشارکت در تدوین استراتژی را داشته‌اند، احساس می‌کنند که در تصمیم‌گیری مشارکت دارند. بنابراین، آنها بیشتر احتمال دارد که استراتژی را بپذیرند و در اجرای آن شرکت کنند.
-بهبود مالکیت: کارمندانی که فرصت مشارکت در توسعه استراتژی را دارند، بیشتر احتمال دارد که مالکیت تکمیل آن را بر عهده بگیرند.

 

 

استراتژی سطح عملکردی

این سطح از استراتژی، رویکرد را برای مناطق یا بخش‌های مختلف عملکردی طراحی می‌کند (کمی قبل‌تر با تصویر کردن مثال سطوح استراتژی بانک، اندکی به این مورد اشاره شده بود). این عملکردها می‌تواند شامل بخش بازاریابی، مالی، زنجیره تأمین، تولید، منابع انسانی و موارد دیگر باشد. هدف اصلی استراتژی عملکردی، همسو کردن فعالیت‌ها و تلاش‌های این بخش‌های فردی با اهداف گسترده‌تر و اهداف استراتژیک تعیین‌شده در سطوح بالاتر، مانند استراتژی سازمانی و کسب و کار است. استراتژی‌های عملکردی تمرکز نسبتاً محدودی دارند. آنها برای رسیدگی به چالش‌ ها و فرصت‌ های منحصر به فرد در هر حوزه عملکردی طراحی شده‌اند. استراتژی مالی، استراتژی بازاریابی، استراتژی منابع انسانی و….، همگی اهداف و مسئولیت‌ هایی برای ارائه دارند. داشتن یک سطح قابل مشاهده از استراتژی عملکردی که با استراتژی کلی سازمانی همسو باشد، شانس موفقیت را افزایش می‌دهد. این استراتژی‌ها شامل تخصیص منابع، اهداف قابل اندازه‌گیری و تمرکز بر بهبود مستمر، همه در زمینه عملکردهای فردی هستند.

راز یک استراتژی عملکردی موفق

داشتن هر بخش مجهز به یک استراتژی عملکردی کاملاً تعریف شده، می‌تواند یک شروع عالی باشد. اما مراقب باشید که هر حوزه عملکردی را در بخش استراتژی خود محدود کنید. این مورد به بخش سیلوها (Silos) مربوط می‌شود. دو جنبه حیاتی برای یک استراتژی عملکردی موفق وجود دارد:

-همکاری بین عملکردی: اتفاق خوب زمانی می‌افتد که بخش‌های مختلف نیروهای خود را متحد می‌کنند. تقویت همکاری بین این عملکردها، درهای نوآوری و هم‌افزایی را می‌گشاید.

-همسو شدن استراتژیک: اطمینان از اینکه استراتژی هر حوزه عملکردی با اهداف کلی استراتژی سازمانی به طور یکپارچه مطابقت دارد، پایه و اساس موفقیت است.

شرکت‌ها معمولاً در سه سطح اول استراتژی متوقف می‌شوند، اما سطح چهارم مهم‌ترین سطح برای اطمینان از اجرای موفقیت‌آمیز است. این سه سطح استراتژی – سازمانی، کسب‌‌ و کار و عملکردی – پایه را تشکیل می‌دهند، اما این استراتژی عملیاتی است که تمام برنامه‌ها را در زمین زنده می‌کند و به مرحله اقدام می‌رساند.

بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک شرکت تولیدی چیست؟

 

 

استراتژی سطح عملیاتی

استراتژی سطح عملیاتی، که در پایین‌ ترین سطح سلسله مراتب استراتژیک قرار دارد، بر اقدامات و تاکتیک‌ های روزمره مورد نیاز برای اداره کسب‌ و کار، مدیریت فرآیندها و بر اجرای مؤثر تغییرات تمرکز دارد. این جنبه عملی و اجرایی استراتژی است و اطمینان حاصل می‌ کند که برنامه‌ها به اقدامات ملموس و نتایج تبدیل می‌شوند. به عبارت ساده، این استراتژی است که کار روزمره کارمندان را اطلاع می‌دهد و در نهایت سازمان شما را در مسیر درست حرکت می‌دهد. این استراتژی عمدتاً به اهداف کوتاه‌مدت و اجرای عملی برنامه‌ها، با جزئیات اقدامات، رویه‌ها و فعالیت‌های خاصی که باید برای تحقق اهداف سازمانی اجرا شوند، مربوط می‌شود. استراتژی عملیاتی شامل نقش‌هایی مانند سرپرست مدیریت پروژه (PMO)، سرپرستان تیم، مشارکت‌کنندگان فردی و اعضای تیم می‌شود و نقش مهمی در اجرای موفقیت‌آمیز استراتژی‌های گسترده‌تر دارد.

ویژگی‌های کلیدی استراتژی عملیاتی

-اجرای تاکتیکی

استراتژی‌های عملیاتی بر اجرای مراحل تاکتیکی برای دستیابی به اهداف کسب و کار تمرکز دارند و نقشه راهی دقیق برای اجرا ارائه می‌دهند.

-تمرکز کوتاه‌مدت

متمرکز بر اهداف کوتاه‌مدت و ممکن است شامل فعالیت‌های ماهانه، فصلی یا حتی روزانه باشد.

-استفاده از منابع

با سطح جزئیات، از جمله مدیریت نیروی کار، تخصیص بودجه و استقرار فناوری برای پروژه‌ها و ابتکارات خاص، با تخصیص منابع سروکار دارد.

-مدیریت پروژه

استراتژی‌های عملیاتی اغلب شامل مدیریت پروژه برای هماهنگی تیم‌ها و رعایت محدودیت‌های زمانی و بودجه هستند.

-بازخورد و تطبیق

آنها حلقه‌های بازخورد را در نظر می‌گیرند و امکان تنظیمات با تغییر شرایط را می‌دهند.

-تأثیر فوری

موفقیت در سطح عملیاتی مستقیماً به دستیابی به اهداف گسترده‌تر کسب وکار و سازمانی کمک می‌کند و به عنوان یک حلقه اتصال در اجرای استراتژی عمل می‌کند.

بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی چیست؟

 

 

تفاوت‌ها در سطوح استراتژیک سازمان

درک تفاوت‌ها برای اطمینان از اینکه هر سطح استراتژی متناسب با نقش منحصر به فرد خود در سازمان تنظیم شده است، کمک می‌کند.

بازه زمانی تصمیم‌ گیری

استراتژی سطح سازمانی شامل تصمیماتی است که چندین سال تا دهه‌ ها را در بر می‌ گیرد و جهت کلی و چشم‌ انداز بلند مدت سازمان را تعریف می‌کند. در مقابل، استراتژی سطح کسب وکار بر برنامه‌های 3 تا 5 ساله تمرکز دارد و با موقعیت رقابتی در بازارها یا صنایع خاص سر و کار دارد. استراتژی سطح عملکردی بر بهینه‌ سازی عملکرد های بخش‌ هایی مانند بازاریابی، منابع انسانی یا مالی در چرخه‌ های سالانه هدف دارد، در حالی که استراتژی سطح عملیاتی تصمیمات روزمره برای اجرای استراتژی‌ های سطح بالاتر را برطرف می‌کند.

وسعت تأثیر

استراتژی سطح سازمانی بر کل سازمان تأثیر می‌گذارد و اهداف استراتژیک گسترده‌ای را تعیین می‌ کند که بر تمام واحد های کسب و کاری و عملکرد ها تأثیر می‌ گذارند. از سوی دیگر، استراتژی سطح کسب وکار بر واحد های فردی برای ایجاد مزیت رقابتی در بازار، بر آنها تمرکز می‌کند. تمرکز اصلی استراتژی سطح عملکردی، همسو کردن فعالیت‌های بخش‌ها با اهداف کسب و کاری و سازمانی است. استراتژی سطح عملیاتی، با این حال، مراحل را برای تیم‌ها و افراد برای دستیابی به اهداف عملکردی و اطمینان از انجام صحیح عملیات، تشریح می‌ کند.

حوزه‌ های تمرکز

رشد، ادغام‌ و تملک ها و خریدها، تنوع‌سازی و مدیریت پورتفولیو (Portfolio)، محور استراتژی‌های سطح سازمانی هستند. استراتژی رقابتی، تقسیم‌بندی بازار و ارزش پیشنهادی برای یک بازار هدف یا محصول خاص، در هر استراتژی واحد کسب و کار اولویت دارند. استراتژی سطح عملکردی قصد دارد فعالیت‌ها و منابع خاص بخش را بهینه‌سازی کند تا از اهداف واحد کسب وکار پشتیبانی کند. در نهایت، استراتژی سطح عملیاتی بر اجرای وظایف، مدیریت پروژه‌ها و دستیابی به اهداف فوری برای پشتیبانی از اهداف عملکردی تأکید دارد.
درک سطوح استراتژی بخش بزرگی از درست انجام شدن کار است. با این حال، با افزایش سطوح، سردرگمی نیز می‌تواند افزایش یابد. اما با استفاده از یک پلتفرم منسجم و مناسب شما این قدرت را پیدا می‌کنید تا برنامه‌های استراتژیک خود را بسازید و نحوه کارکرد آنها را تجسم کنید و به راحتی ببینید چگونه استراتژی سازمانی شما به برنامه‌های تجاری، عملکردی و عملیاتی تقسیم می‌شود. در دنیای کسب‌وکار امروز، شرکت‌های موفق برای دستیابی به اهداف خود از سطوح مختلف استراتژی بهره می‌برند. در اینجا به چند نمونه از این شرکت‌ها و نحوه استفاده آنها از این سطوح اشاره می‌کنیم:

 آمازون (Amazon)

  • سطح سازمانی:

آمازون (Amazon) با تمرکز بر تنوع‌بخشی، به حوزه‌های مختلفی مانند تجارت الکترونیک، رایانش ابری، و هوش مصنوعی وارد شده است. استراتژی رشد تهاجمی آمازون، با سرمایه‌گذاری‌های کلان در زیرساخت‌ها و فناوری‌های جدید، به این شرکت امکان می‌دهد تا در بازارهای نوظهور پیشرو باشد.

  • سطح کسب و کار:

آمازون در هر یک از حوزه‌های فعالیت خود، استراتژی‌های رقابتی متفاوتی را اتخاذ می‌کند. به عنوان مثال، در تجارت الکترونیک، آمازون با ارائه قیمت‌های رقابتی، تنوع محصولات، و خدمات تحویل سریع، مشتریان را جذب می‌کند.

  • سطح عملکردی

آمازون با بهره‌گیری از سیستم‌های لجستیکی پیشرفته و هوش مصنوعی، فرآیندهای عملیاتی خود را بهینه‌سازی می‌کند.

  • سطح عملیاتی:

تمرکز بر نوآوری و بهبود مستمر، به آمازون امکان می‌دهد تا کارایی و کیفیت خدمات خود را افزایش دهد.

 

گوگل (Google)

  • سطح سازمانی:

گوگل (Google)، با سرمایه‌گذاری در شرکت‌های نوپا و فناوری‌های پیشرفته، به دنبال ایجاد ارزش بلندمدت است.

  • سطح کسب‌وکار:

گوگل در هر یک از حوزه‌های فعالیت خود، استراتژی‌های رقابتی متفاوتی را اتخاذ می‌کند. به عنوان مثال، در جستجوی اینترنتی، گوگل با ارائه الگوریتم‌های پیشرفته و خدمات مرتبط، کاربران را جذب می‌کند.

  • سطح عملکردی

گوگل با بهره‌گیری از داده‌های عظیم و هوش مصنوعی، فرآیندهای عملیاتی خود را بهینه‌سازی می‌کند.

  • سطح عملیاتی:

تمرکز بر نوآوری و بهبود مستمر، به گوگل امکان می‌دهد تا کارایی و کیفیت خدمات خود را افزایش دهد.

بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک چابک چیست؟

 

 

مزایای رقابتی سطوح استراتژیک

سطوح استراتژیک مزایای رقابتی مختلفی را ارائه می‌دهند که شامل موارد زیر است:

رهبری هزینه (Cost leadership)

این استراتژی فرآیند تولید، حمل و نقل و تحویل یک محصول به مشتریان خاص را مطالعه می‌کند که ممکن است بر نقطه قیمت تأثیر بگذارد که یک کسب‌وکار ممکن است در آن سود فروش دریافت کند. هدف آن یافتن یک راه مقرون‌به‌صرفه برای فروش محصولات به مشتریان و رقابت با تولیدکنندگان با نقاط قیمت بالاتر است.

هزینه پایین (Low cost)

هدف اصلی این استراتژی کاهش هزینه‌های یک کسب‌وکار برای پیشی گرفتن از رقبا است. این استراتژی مشابه رهبری هزینه است اما بر فروش به یک بازار خاص و ارائه قیمت‌های پایین‌تر از رقبا برای ظاهر شدن به عنوان جذاب‌ترین و مقرون‌به‌صرفه‌ترین گزینه کسب‌وکار تمرکز دارد.

تمایز (Differentiation)

تمایز شامل بهبود کیفیت محصول، به جای کاهش قیمت، برای متمایز کردن محصولات و رقابتی ماندن در صنعت است. شرکت‌هایی که می‌خواهند مشتریان بیشتری جذب کنند، ممکن است با بهبود کیفیت محصول و کاهش وقوع محصولات معیوب، استانداردهای بالاتری را تعیین نمایند.

یکپارچه (Integrated)

این استراتژی ایده‌ های هزینه پایین و تمایز را برای ایجاد محصولات با کیفیت متوسط ترکیب می‌ کند. این امر انعطاف‌پذیری بین قیمت و ارزش را فراهم می‌نماید که مشتریانی را که مایل به خرید محصولات با کیفیت با قیمت‌های مقرون‌به‌صرفه هستند جذب می‌کند.

 

 

نتیجه ای بر سطوح استراتژیک سازمان

سطوح استراتژی کسب‌وکار به مدلی اشاره دارد که شرکت‌ها ممکن است از آن برای افزایش مزیت رقابتی، نمایش دارایی‌های خود و ارتقای اثربخشی کارکنان خود استفاده کنند. این مدل شامل مجموعه‌ای از تاکتیک‌ها یا ایده‌ها است که رابطه بین سه ردیف یک شرکت و روابط متقابل آن‌ها را نشان می‌دهد. این مدل به کسب‌ و کارها کمک می‌ کند تا بفهمند چگونه بهبود عملیات افراد یا تقویت دپارتمان‌ها می‌تواند وضعیت کلی یک شرکت را پیش ببرد. مدیریت معمولاً از این مدل برای تعیین دستورالعمل‌ها برای دستیابی به یک هدف مهم و تعیین میزان واقع‌بینانه بودن دستیابی به این هدف و اقدامات لازم استفاده می‌ کند. استراتژی، نقشه یا طرحی از اقدامات است که یک سازمان یا فرد برای رسیدن به یک مقصد مشخص و اهداف بلندمدت خود ترسیم می‌نماید. عدم وجود یک تعریف واضح از استراتژی کسب و کار یک مشکل جدی در داخل یک سازمان به وجود خواهد آورد. سطوح استراتژی دارای 4 سطح می باشد که شامل؛ استراتژی سطح سازمانی، استراتژی سطح کسب و کار و استراتژی سطح عملکردی و استراتژی سطح عملیاتی می باشد. مهم ترین تفاوت های این سطوح استراتژیک در سازمان مربوط به بازه زمانی تصمیم گیری، وسعت تاثیر، حوزه های تمرکز و استراتژی های سطحی همسو آن ها می باشد.

 

در کارمیز، ما بر این باوریم که مدیریت استراتژیک مؤثر یک سفر مداوم یادگیری و سازگاری است و نرم افزار مدیریت کسب و کار ما به شما کمک می کند تا دقیقاً به آن دست یابد. نظرات شما برای ما ارزشمند است! برای کمک به ارتقای کیفیت مقالات و تکمیل موضوعات مطرح‌شده، دیدگاه خود را در انتهای این مقاله ثبت کنید. مقالات مرتبط با موضوع سطوح استراتژیک نیز برای مخاطبان سایت کارمیز به اشتراک گذاشته شده است. همچنین اگر مایل به دریافت مشاوره یا آشنایی بیشتر با امکانات نرم افزار کارمیز هستید، از طریق ارسال فرم با ما در ارتباط باشید.

اشتراک گذاری:

سولماز رضایی

عضویت در خبرنامه

درخبرنامه ما عضو شوید

لورم ایپسوم متن ساختــگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیــک است، چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *